معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهور با شرکت در پنحمین روز «۱۰ روز با عکاسان» به انتقاد عکاسانی که نسبت به برخی از رفتارها و حذف تعدادی از عکسهای منتشر شده با عکاسان خبری این حوزه گلایه داشتند، پاسخ گفت.
به گزارش ستاد خبری چهارمین دوره «۱۰ روز با عکاسان» ، پنجمین روز برگزاری این گردهمایی به انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران اختصاص داشت. در اولین نشست این روز که چهارشنبه، ۲۳ دی در تالار شهناز خانه هنرمندان برگزار شد، به موضوع «بررسی چالش های تولید و انتشار عکس در مطبوعات» با حضور حیدر رضایی مدیر بخش عکس خبرگزاری مهر، وحید سالمی از عکاسان خبرگزاری AP و علی آقاربیع مدیر بخش عکس خبرگزاری تسنیم پرداخت و مرتضی فرج آبادی، مدیر بخش عکس خبرگزاری ایسنا مدیریت آن را برعهده داشت.
فرج آبادی در ابتدای این نسست گفت:«نظر شخصی من است که عکاسی خبری همه جوره مورد کم لطفی قرار میگیرد و وقتی در خیابان عکاسی میکنیم انگار توپی در دستمان است و مورد هجمه قرار میگیریم. حتی در مراسمها، مدیران روابط عمومیها یا رئیسهای سازمانها ما را به چشم یک مزاحم نگاه میکنند و در کل هزاران انگ به ما میزنند. اگر بخواهیم نقد کنیم خود مدیران رسانههایمان نیز ما را زیاد جدی نمیگیرند و به عقیده آنها ما یکسری عکس میگیریم تا در کنار خبرها منتشر شود.»
او در ادامه از رضایی پرسید که قبل از انتشار عکس چه محدودیتهایی وجود دارد و مدیر بخش عکس خبرگزاری مهر چنین پاسخ داد:«یکی از عوامل، بضاعت مالی خبرگزاری است که باعث میشود ما با عکاسهایی که در حیطه کاری خودشان به تجربه و سواد اولیه مجهز هستند، مرتبط نشویم و این موضوع تاثیرگذاری است. عدم انتشار صرفا ربطی به حذف عکس ندارد و بخشی از آن استناداردهای لازم برای ساختار و شکلگیری یک گزارش تصویری است.»
او در توضیح بیشتر این موضوع عنوان کرد:«وقتی بضاعت مالی، بیمه، تجهیزات اولیه که باید برای عکاس باشد، فراهم نیست، قاعدتا نمیتوانیم به ارائه عکسهای حرفهای برسیم و مجبوریم با افرادی که آماتور یا نیمه حرفهای هستند، کار کنیم. در نتیجه خروجی درست و قابل انتظاری بوجود نمیآید و در بهترین شکل، نتیجه متوسطی میشود. از طرف دیگر بخشی از عکسهایی که منتشر میکنیم مربوط به برنامههای پوششی است و نام عکاس به واسطه استفاده روزنامهها و مجلات از عکاسان خبرگزاریها مطرح میشود و همین باعث میشود عکاسی که تجربه لازم و دانش تصویری درستی ندارد با ورود به این حیطه به یک شهرت کاذب برسد. این شهرت کاذب مانع یادگیری او میشود و به دنبال ارتقا دانش تصویری خود نمیرود.»
آقاربیع نیز در دنباله این بحث گفت:«من فکر میکنم ما اساسا برای تولید و انتشار عکس مرامنامه خاصی نداریم یعنی براساس یکسری تجربیات و نگاههایی چه در زمینه تولید چه در زمینه انتشار، بخشنامه یا مرمنامه مکتوبی نداریم. البته حتی نمیدانم اگر این بخشنامه برسد اوضاع ما مخصوصا در حوزه انتشار بدتر میشود یا بهتر؟»
او افزود:«در بحث انتشار، نوک پیکان به سمت کسی است که منتشر میکند اما ما با چند مقوله متفاوت مواجه هستیم مثل سیستم نظارتی با این حال در بخشی که مربوط به عکاسان است، ما با سه دسته از عکاسان مواجه هستیم. دسته اول عکاسان حرفهای هستند که معمولا وقتی عکسشان حذف میشود کار خود، جامعه و فضایی را که در آن کار میکنند، میشناسند و اعتراضی هم نمیکنند و مشکل زیادی با آنها نداریم. دسته دوم هنرجویان و کارآموزان نیمه حرفهای هستند. ما خیلی اوقات با این افراد بر سر تولید یا انتشار عکس بحث داریم اما این بحثها به هرحال به نتیجه میرسد چون علاقهمند و پیگیر کار عکاسی هستند. دسته سوم عکاسان آماتور هستند که با شرایط ویژهای که در چند سال اخیر برای عکاسی بوجود آمده است، وارد این حوزه شدهاند.»
او در مورد این دسته چنین توضیح داد: «تولیدات آنها ضعیف است و متاسفانه صدای بلندتری دارند. مشکل اصلی ما با این بخش است یعنی کسانی که کار ویژهای انجام نمیدهند و توقع بالایی دارند. طبیعتا این دوستان در تولید به مشکل برمیخورند و دنبال تولید خوب نمیروند، از طرف دیگر در انتشار با آنها به مشکل برمیخوریم. به طور مثال گاهی به دلیل کیفیت میگوییم این گزارش قابل انتشار نیست، اما زیربار نمیروند و عکسهایشان در شبکههای اجتماعی انتشار میدهند.»
سالمی که مدرس دانشگاه نیز هست، در مورد مشکلات آموزشی گفت: «امر آموزش به خصوص در سالهای اخیر کیفیت لازم را که از یک کشور فرهیخته انتظار میرود، ندارد. دلایل مختلفی وجود دارد. اصولا در دانشگاههای دنیا به این شکل چهار سال رشته عکاسی نداریم به خصوص در سالهای اخیر اینها به دورههای کوتاه مدت تبدیل شده است. در سرفصلهای دانشگاهی ما میتوانید مشاهده کنید کسانی که عنوانهای درسی را تعیین کردهاند، کوچکترین دانشی در مورد عکاسی نداشتهاند. پایه و اساس کار هنری ایده است اما ما ایده نداریم. ایده از سواد و سواد از مطالعه میآید.»
در ادامه فرج آبادی در مورد مرامنامه در خبرگزاریهای ایران پرسش کرد. مدیر بخش عکس خبرگزاری مهر در پاسخ به این سوال گفت: «داشتن چنین مرامنامهای ضروری است اما در خیلی از مواقع مقایسه بعضی از چیزها اشتباه است چون شما ابتدا باید شرایط مساوی ایجاد و بعد مطالبه کنید. وقتی هیچ چیزی درست نیست و برمبنای حرفهای قرار نگرفته است، چه مقایسهای در مورد داشتن مرامنامه میشود؟ وقتی ابتداییترین نکتههایی که باید رعایت شود، وجود ندارد، چه مقایسهای است؟»
رضایی در این مورد به ذکر یکی از تجریاتش پرداخت: «یکی از عکاسان خبرگزاری مهر به سازمان آموزش و پرورش رفته بود که حدود دویست متر از خبرگزاری ما فاصله دارد، او با تله هفتاد و از فاصله دور عکاسی کرد. من در خبرگزاری مشغول کار بودم که یکدفعه با سرعت وارد خبرگزاری شد و کنار من نشست. من هم از ماجرا خبر نداشتم و بعد از چند دقیقه دو نفر وارد خبرگزاری شدند و عکاس را بردند و مدیرعامل هم نتوانست در این زمینه به عکاس کمک کند. حرفم این است که ما پشتوانه معنوی و صنفی نداریم. ما سر نکات ابتدایی ماندهایم چه برسد به مرامنامه.»
آقا ربیع در این مورد عنوان کرد: «من مرامنامه را مطرح کردم اما ابراز خرسندی نکردم که حتما مرامنامهای باشد. فکر میکنم بودن مرامنامه بهتر از نبودن آن است اما اگر از سوی کسانی تنظیم شود که خودشان در خیابان هم عکاسی کرده باشند و با استناد به مرامنامه میتوان حق عکاس را گرفت. معمولا هم خبرگزاریها مرامنامه نوشته شدهای ندارند.»
سالمی که تجربه فعالیت در یک خبرگزاری بین المللی را دارد، گفت: «چیزی به نام مرامنامه وجود ندارد. ما پیرو قوانین روزنامهنگاری هستیم و در عکاسی خبری به آن فتوژورنالیسم میگوییم. آنچه قانون مطبوعات میگوید باید پیرو آن باشیم یعنی اگر در روزنامهنگاری به شما اجازه داده میشود که میتوانید این عکس را بگیرید، میتوانید این کار را بکنید اما شرایط هر کشوری نیز فرق میکند و اگر مشکلی از عکاسی در سطح خیابان هست سازمانها میتوانند با مراجعه به قانون مسائل خود را حل کنند. یکی از مشکلات دیگر آموزشی این است که جامعهشناسی و روانشناسی نمیدانیم. در روانشناسی بخش مهمی به نام روانشناسی نفوذ داریم که برای عکاسان خبری بسیار کارآمد است تا بتوانند در شخصی که مخاطبشان است، نفوذ کنند. این مسئله در عکاسی خیابانی بشدت مورد نیاز است به خصوص در کشور ما که هرکسی ساز خودش را میزند. بنابراین عکاس ما باید بداند در چه شرایطی عکاسی میکند.»
به درک مشترک برسیم
پرویز اسماعیلی، معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهوری و فریدون وردینژاد، روزنامه نگار نیز در بخش پایانی این نشست حاضر شد. هنگام ورود او حیدر رضایی در مورد مشکلات عکاسان خبری در مراسمهای ریاست جمهوری و حذف برخی از عکسهای منتشر شده پرسید. دیگر عکاسان خبری حاضر در برنامه هم با تایید این موضوع ابراز کردند چرا با وجود دعوت نهاد رئیس جمهور برای پوشش تصویری مراسم، عکاسان این حوزه مورد بیاحترامی قرار میگیرند؟
اسماعیلی با بیان اینکه قرار بوده است، زودتر به این نشست بیاید اما به دلیل حضور یک هیات خارجی این کار میسر نشد، با اشاره به مدیریت سابق خود در خبرگزاری مهر گفت: «میخواستم در مورد عکس صحبت کنم اما چون دغدغههایی در مورد رفتار دفتر رئیسجمهور با عکاسان را شنیدم مستقیم در این مورد حرف میزنم. من تاکید میکنم به عنوان کسی صحبت میکنم که خودم را روزنامه نگار میدانم. عکاسی خبری در دنیا در حوزههای مختلف متفاوت است و حوزه اجتماعی با حوزه دیپلماتیک متفاوت است و قواعد و قوانین خود را دارد. اینطور نیست به همان آزادی عملی که در حوزه اجتماعی حتی در کشور خودمان میتوانید عکاسی کنید، در حوزه سیاسی و دیپلماتیک هم عکاسی کنید.»
او افزود: «هیچ قاعده و منشور بینالمللی هم وجود ندارد که دولتها به عنوان پروتکل با عکاس خبری چه کنند مثل دعوتی که از رئیس جمهورهای کشورهای دیگر انجام میشود، پروتکل خاصی وجود ندارد و معمولا میزبان تعیین کننده است. حضور در چنین مناسبتهای دیپلماتیکی که این دو سال از نزدیک با آن آشنا شدهام، به فرهنگ و لوازمی نیاز دارد که صرفا به عکاسان و فعالان خبری برنمیگردد. ما در مسائل فرهنگی و فنی این موضوع مشکل داریم یعنی سواد رسانهای در میان مدیران دولتی ضعیف است و گاهی عکاسان خبری الزامات حضور در چنین مراسمهایی را نمیدانند. در دنیا معمولا خبرنگارها و عکاسان کارکشتهتری برای پوشش خبری چنین حوزههایی معرفی میشوند اما من با خبرنگار یکی از رسانههای فراگیر در حوزه دولت مواجه شدم که از من پرسید آقای نوبخت (سخنگوی دولت) وزیر اقتصاد هم هست؟ بنابراین ما به درک مشترک و آموزشهای دو طرفه و حتی دورههای کارگاهی و آموزشی نیاز داریم تا بتوانیم دیدگاهها را بهم نزدیک کنیم.»
اسماعیلی در توضیح بیشتر این مسئله عنوان کرد: «وقتی ما از یک رسانه برای پوشش مراسم دولتی دعوت میکنیم، حرمت مهمان و میزبان باید رعایت شود. هیچ انگاره حرفهای به ما این اجازه را نمیدهد که چون خبرنگار و عکاس هستیم مقررات میزبان را نادیده بگیریم یا حقوق فردی و شخصی او را رعایت نکنیم به خصوص اگر میزبان ما رئیس جمهور است و ممکن است انعکاس مطالب به امنیت ملی یا چهره آن مقام لطمه بزند. رعایت این موارد به معنای بیتوجهی به عکاسان خبری نیست.»
اسماعیلی اظهار کرد: «نکته دیگر بحث زمان و محدودیتهایی است که ما با آن مواجه هستیم. مشکلاتی که بوجود میآید، در پوشش تصویری برنامههای رئیس جمهور فرصتی که اختصاص میدهیم از پروتکل معمول بیشتر است و عکاسانی که به برنامهها دعوت میشوند باید سعی کنند در همان فرصت بهترین عکس را بگیرند. در حوزه رئیس جمهور مسائل دیگری مانند حفاظت، تشریفات و… نیز هست و همه اینها به معاون ارتباطات دفتر رئیس جمهور مربوط نمیشود اما من تاکید میکنم مراقبتهای اخلاقی دربرخورد با عوامل اخلاقی که در برنامه حضور دارند، میتواند به درک مشترک منجر شود. مثلا در دیداری که قرار است رئیس جمهور با پاپ داشته باشد، تنها یک نفر میتواند همراه رئیس جمهور باشد. از این طرف، تاکید من همیشه این بوده است، عکاسانی که برای پوشش مراسم میآیند، جاسوس نیستند و ما خبرنگاران و عکاسان را از خودمان میدانیم. به هرحال اگر خط قرمزی تعریف میشود، درست است محدودیت به شمار میرود اما به منزله محکومیت برای اهل رسانه نیست.»
در ادامه یکی از حاضران در نشست به بیاحترامی ارگانهای دولتی به عکاسان اشاره کرد و اسماعیلی در پاسخ گفت: «در مورد رفتارهای همکارانمان باید بگویم کسی تا به حال از من اهانت شنیده است؟ اینگونه صحبتها کاملا غلط و غیرحرفهای است. کسانی که با من ارتباط دارند، میدانند من پیامی برای حذف عکسی ندادهام. موارد اینچنینی را هم اگر به من بگویید، پیگیری میکنم. در مورد سایر بخشها هم من مسئول پاسخگویی اقدامات آنها نیستم. خواهشم این است که دوستان کمک کنند فاصلهها برداشته شود.»
او در پایان اظهار امیدواری کرد که این جلسه آغاز خوبی است و جلسه دیگری برای ملاحظاتی که در مراسمهای ریاست جمهوری باید رعایت شود، در آن مطرح شود.
بررسی نقش عکس در عرصههای اجتماعی
نشست بعدی پنجمین روز با موضوع «بررسی نقش عکس در عرصههای اجتماعی» با حضور ابراهیم حقیقی طراح گرافیک و عکاس، سید مجتبی موسوی سرپرست معاونت هنرهای شهری شهرداری تهران، عباس کوثری عکاس و دبیر بخش عکس روزنامه شرق برگزار شد که ابراهیم صافی مدیریت نشست را برعهده داشت.
ابراهیم حقیقی درباره اینکه رویدادهای بسیاری در شهر رخ میدهد که به آسیبشناسی نیاز دارد و باید نقد شوند، گفت: «پروژههای مختلفی در شهر انجام میشود و عکسهایی در شهر نصب میشود که پشتوانه فکری آن مشخص نیست، مثلا چرا باید عکسهایی از شهرهای مختلف ایران در شهر نصب شود؟ عکسهایی که میدانیم با کیفیت خوبی نیز چاپ نمیشوند، بخش بزرگی از عکسهای انتخاب شده شب هستند که به دلیل کیفیت پایین چاپ همگی بنفش شده است، چرا این عکسها برای قرار گرفتن در سطح شهر انتخاب شده است؟ نکته دیگر اینکه بسیاری از عکسهایی که در عرشه پلها نصب شده بود کراپهای بسیار بد و عجیبی دارند و این یعنی اینکه حرفهای برخورد نشده است و حتی با انجمن عکاسان ایران نیز همفکری نشده است. چه عجلهای برای کارها داریم؟ چرا هزینه کمی میگذاریم تا چنین نتیجهایی حاصل شود؟»
این طراح و عکاس درباره رویکرد تخصصی به عکس در رویدادهای شهری و خبری و تبلیغاتی گفت: «اینکه در رویدادها حضور داشته باشیم و به موضوعات از دریچه عکس بپردازیم وظیفه خود ماست. دیگر اینکه دبیری عکس هنوز در کشور ما جا نیفتاده است، دبیر عکس ناگزیر است همه عکسهایی را که در نشریهاش چاپ میشود ببیند، بداند عکس متعلق به کیست و نام عکاس حتما در کنار آن قید شده باشد.»
سید مجتبی موسوی نیز درباره این موضوع که در زیباسازی شهرداری تهران چه اندازه بر کیفیت عکسهایی که در شهر ارائه میشود نظارت وجود دارد اظهار کرد: «بخشی از بی کیفیتی که در عکسهای شهر احساس میشود به عکسهایی مربوط است که تجاری نیستند و هزینهای برای آنها نشده است. در تبلیغات فرهنگی از آنجایی که درآمدزایی برای آنها وجود ندارد به شکلهای مختلف صرفه جویی میکنند. از سوی دیگر چاپخانههای اندکی وجود دارد و یا مثلا نصب کنندههای حرفهای بیلبوردها کم تعداد هستند. در مجموع اینکه شهروند عادی ما چون به میزان کیفیت دانایی ندارد، بیشتر تصویر او را جذب میکند و پیام را میگیرد. اما من نقد به این موضوع را میپذیرم و قبول دارم که باید نظارت بیشتری وجود داشته باشد.»
همچنین عباس کوثری در بخش دیگری از نشست درباره این موضوع که به عنوان عکاسی که در مطبوعات فعال است، چه اندازه با فقدان توجه تخصصی سردبیران به عکس مواجه بوده و در این مسیر چه تجربیاتی دارد اظهار کرد: «آنچه من اکنون درباره آن میتوانم صحبت کنم نسل خود من است. به جز انقلاب و جنگ اتفاقات دیگری قبل از دهه هفتاد نبود که بخواهد عکاسان را به سمت تهیه گزارشهای تصویری ترغیب کند اما از دهه هفتاد به بعد و با شکل روزنامه همشهری به عنوان روزنامهای رنگی که عکس در آن جایگاه ویژهای داشت و همین طور بهار مطبوعات پس از سال ۷۶ و حضور عکاسان نسل جدید که اغلب آنها تحصیل کرده بودند، حرکتی جالب در مطبوعات به وجود آمد و عکس دارای شخصیت شد. در روزنامههایی که من در آنها کار میکردم سردبیران جایگاه خاصی برای عکس قائل بودند، اما ظاهرا اینگونه است که دوستانی که قبلتر در مطبوعات کار میکردند به نوعی تکنسین بودند و اطلاعات خاصی از رویدادهای خبری نداشتند. در این شرایط روزنامهنگاران بودند که در رویدادها عکاسان را برای گرفتن عکس راهنمایی میکردند زیرا عکاس از اتفاقی که در آن حضور داشت اطلاع خاصی نداشت. نهادینه شدن این رویکرد باعث شده است که روزنامههای ما متن محور باشد.»
او درباره اینکه تصمیمگیری برای انتخاب عکس چه اندازه فکر شده است یا چه قدر با شتابزدگی اتفاق میافتد بیان کرد: «ما خبرگزاریهای بسیاری داریم که اگرچه کارکرد خبرگزاری ندارند اما عکسهای بسیاری تولید میکنند که خبری نیستند. تولید عکس مطبوعاتی به عکسهای پرتره و مانند آن محدود شده است، ما عکسی تولید نمیکنیم که بخواهیم انتظار تاثیرگزاری از آن داشته باشیم. اگر صبحها به دکههای مطبوعاتی سر بزنید خواهید دید که همه روزنامه شبیه هم هستند زیرا همه آنها عکسهای خود را از چند خبرگزاری مشخص برمیدارند.»