نشست جامعه شناسی عکاسی
یکی از مباحث سومین روز «۱۰روز با عکاسان» به بررسی رابطه جامعهشناسی و عکاسی پرداخت و یکی از مهمانان حاضر در نشست عنوان کرد که عکاسی میتواند قلمرو سوژههای جامعهشناسی را جابه جا کند.
به گزارش روابط عمومی، سومین روز گردهمایی «۱۰ روز با عکاسان» که دوشنبه، ۲۱ دی در خانه هنرمندان برگزار شد، به انجمن عکاسی میراث فرهنگی اختصاص داشت.
اولین نشست این روز «مطالعات معماری ایران در آینه عکس» با حضور فرهاد نظری و سعید محمودی ازناوه برگزار شد. در ابتدای این نشست فرهاد نظری درباره عکاسی در هنر دربار قاجار گفت: «ناصرالدین شاه در سنین کودکی جلوی دوربین قرار گرفت و به این هنر علاقه خاصی داشت. یکی از عکاسان آن دوره علی خان والی بود که نگاه دقیقی به شهرسازی داشت و از مناظر، عکسهای زیادی گرفته است. علی خان والی در رشته جغرافیا و عکاسی آموزش دیده بود و هر کجا که میرفت عکاسی میکرد.»
در ادامه این نشست عکس و نمونههایی که از علی خان والی به جای مانده است، نشان داده شد و پس از آن درباره کاربرد عکس در مطالعات معماری ایران، بازشناسی بناهایی که کاملا از بین رفتهاند، مطالعه بناهایی که الحاقات آنها را برچیدهاند، مستندسازی بناهای در دست تعمیر، بناهای ناتمام، بناهایی که محیط پیرامون آنها تغییر کرده است و…. صحبت و عکسهایی در این زمینه نمایش داده شد.
کارکردهای علمی بناهای تاریخی
نشست بعدی نیز با موضوع کارکردهای علمی بناهای تاریخی با حضور سید اصغر خدایی و رضا مرادی غیاثآبادی عکاس و پژوهشگر میراث فرهنگی برگزار شد.
در این نشست که با تاکید بر موضوع بناهای تقویمی و نجومی ایران برگزار شده بود و بخشی از آن به نماش فیلمی با این موضوع اختصاص داشت، رضا مرادی غیاثآبادی درباره میراث فرهنگی و چالشهای آن برای عکاسان گفت: «نخستین چیزی که مهم است یک عکاس بداند آن است که در همه جای جهان میراث فرهنگی با سلطه و استعمار پیونددارد. جوامع سلطهگر همواره با ایجاد غرور ملی کاذب در مردمان عقبافتاده موجب غرور کاذب گروهی و نفرت آنان از قومی دیگر شدهاند که معمولا به نزاع میان این دو قوم منجر شده است.»
این پژوهشگر همچنین درباره بناهای تقویمی ایران و دلیل انتخاب آنها به عنوان موضوع کار خود اظهار کرد: «در میان سازههای تاریخی موجود در ایران بناهای تقویمی برای من بسیار جالب بودهاند. تلاش نخست من این بود که بدانم آیا اساسا چنین بناهایی در ایران هست که با نقش رستم فارس و آفتابسنجهای موجود در پاسارگاد و… مواجه شدم. بناهای تقویمی با دقت سه درجه به سوی انقلاب تابستانی، انقلاب زمستانی یا اعتدالین ساخته میشوند.»
غیاثآبادی درباره اینکه چند نوع از این بناها وجود دارد، گفت: «بعضی از این بناها با سایه خورشید کار میکنند مانند رصدخانه نقش رستم فارس. عکاسی که به آنجا میرود باید با توجه به سایه خورشید عکاسی کند. اما نوع دیگری از این بناها هستند که عکاس در آنها باید رو به خورشید بایستاد و از خورشید که جایگاه خاصی در بنا دارد عکس بگیرد. در بناهای نوع اول عکس نه سند است و نه جنبه هنری دارد اما زمانی که خورشید در داخل بنا دیده میشود اگر عکاس درست عکاسی کرده باشد عکاس میتواند به عنوان سندی درباره کارکردهای تقویمی آن بنا محسوب شود.»
او در شرج جزئیات چگونگی عکاسی از این بناها افزود: «عکاس در مواجهه با چنین بناهایی به دو شکل میتواند عکس بگیرد یک بار به دنبال مفهوم و زاویه زیبا میگردد اما یک بار از بنا عنوان سند عکس میگیرد. در چنین عکسهایی ارتباط خورشید با افق باید محسوس باشد. خود بنا نیز در عکس باید مشخص باشد تا بدانیم ناظر در چه ارتباطی با بنا قرار دارد.»
جامعهشناسی عکاسی
نشست پایانی هم به «جامعهشناسی عکاسی» اختصاص داشت. محمدمهدی رحیمیان مدیر این نشست و شهاب الدین عادل، محمدرضا مریدی و پروین طاعی سخنرانهای آن بودند.
در ابتدا رحیمیان با اظهار امیدواری از اینکه مباحث این نشست فتح بابی در حوزه جامعهشناسی هنر باشد و بتواند بخشی از نیازهای جامعه هنری را مرتفع کند، از شهابالدین عادل، استاد دانشگاه و منتقد سینما این پرسش را مطرح کرد که چه ارتباطی در دوران معاصر میان جامعهشناسی و هنر برقرار است؟
عادل نیز پاسخ خود را با این مقدمه که جامعهشناسی عکاسی میان رشته است، آغاز کرد: «یکی از بحثها مربوط به سالهای ۱۹۲۰ الی ۱۹۳۰ در حلقه مکتب فرانکفورت است که در آن زمان متفکرانی مانند مارکوزه، لوکاچ، آدرنو، ورکهایمر و… بودند و مباحثی در مورد جامعهشناسی هنر مطرح کردند. به طور کلی هدف جامعهشناسی هنر در وهله اول روابط میان هنرمند و جامعه عکاسی و در شکل دوم روابط تماشاگران یا بازخورد میان عکس و تلاقی آن با دیدگاه مخاطب است اما عکس میتواند ماده پژوهشی و میان نهاد باشد، حتی باعث کنش فرهنگی شود و به ثبت آیینهای قومی بپردازد.»
محمدرضا مریدی، پژوهشگر جامعهشناسی هنر نیز در پاسخ این پرسش رحیمیان که چرا عکس کمتر به عنوان سند مورد استقاده قرار میگیرد، گفت: «در جامعهشناسی مکتب شیکاگو که در دهه ۲۰ میلادی شکل گرفت، گرایشهای ژورنالیستی و موضوعهایی شهری، مهاجرت، زندگی کارگران و… تسلط داشت و برای ثبت آنها از عکاسان کمک گرفته میشد. بسیاری از جامعهشناسان این مکتب هم پیشینه ژورنالیستی داشتند اما بغیر از آنها، جامعهشناسان کمتری به عکس اعتماد داشتند. آنها معتقد بودند حضور عکاس در عکس پررنگ است درحالی که جامعهشناسی مبتنی بر بیطرفی است و این اصل با عکاسی که در آن جهتگیری عکاس وجود دارد، متعارض است.»
او افزود: «کسانی که به نقد جامعهشناسی بیطرف پرداختند با اعتماد بیشتری به سمت عکاسی رفتند. جامعه شناسانی که کمتر طبع محافظه کاری داشتند بیشتر به سراغ عکاسی رفتهاند. در چرخش جامعهشناسی به مطالعات فرهنگی، نگرش به عکاسی تغییر کرد و اصل بیطرفی علمی مورد نقد قرار گرفت. جامعهشناسی مطالعات فرهنگی به دنبال جامعهشناسی فراواقع نیست که حکمهای کلی بدهد. در واقع حضور عکاس را پنهان نمیکند اما به جای موضوع به سراغ عکاس میرود و واقعیت را از زاویه دید عکاس میبیند.»
او بحث خود را چنین ادامه داد: «وقتی جامعهشناسی کمی است، جامعهشناس در جلو و عکاس در پشت سر ان حرکت میکند یعنی عکاسی واسطه تحقیق میشود اما در دوره جدید، جامعهشناس پشت سر عکاس است و این موضوع را بررسی میکند که عکاس چه چیزی میبیند و آن را تئوریزه میکند. به همین دلیل در ایران، عکاسان در بسیاری از مواقع از جامعهشناسان جلوتر اما جامعهشناسان نسبت به اینکه عکس را به عنوان سند ارائه دهند، بیاعتنا بودهاند. تا اواخر دهه ۷۰ جامعهشناسی ایران به دنبال این است که بگوید جامعهشناسی علمی را دنبال میکند اما در دهه ۸۰ است که جامعهشناسی به سراغ موضوعهای طردشده میرود.»
مریدی در مورد قابلیتهای عکس در دنیای امروز گفت: «عکس وجه متفاوتی نسبت به نظم رسانهای دارد. عکاسان هستند که میتوانند نظم تئوریک را با بحران مواجه کنند و جتی جامعهشناسی را به پیش ببرند. عکاسی میتواند قلمرو سوژههای جامعهشناسی را جابه جا کند و جامعهشناسان با یک اعتماد مضاعف از عکس استفاده میکنند.»
در ادامه پروین طاعی، پژوهشگر هنر در مورد تاثیر آموزش جامعهشناسی در عکاسی و هنر گفت: «بعد از اینکه عکاسی دیجیتال بوجود آمد، رویکرد عکاسی به مباحث نظری مورد توجه قرار گرفت به همین دلیل تصمیم گرفتیم بخشهایی را که دیگر عکاسی آنالوگ جوابگو نبود به جامعهشناسی هنر اختصاص دهیم و ۶_۷ ترم است این موضوع تدریس میشود. تدریس این رشته در رشته عکاسی کمی سخت است چون دانشجویان آنقدر درگیر مسائل تکنیکی میشوند که از دیدن و خواندن مباحث جامعهشناسی دور میشوند.»
بخش ویژه نگاه شخصی
در سومین روز چهارمین دوره «۱۰ روز با عکاسان» که دوشنبه، ۲۱ دی در خانه هنرمندان برگزار شد، بخش ویژه «نگاه شخصی» به عنوان برنامههای دیگر این گرهمایی در گالری پاییز برپا شد.
در ابتدای این برنامه علیرضا معماریانی از استان هرمزگان با مجموعه «خیال واقعی» که تابستان امسال در گالری شماره شش به روی دیوار رفته بود، از ساعت ۱۵ تا ۱۶ صحبت و عنوان کرد که دلایل شخصیاش در رابطه با روند عکسبرداری و انتخاب موضوع چه بوده است.
جاوید نیکپور نیز با مجموعه عکسهای ورزشی که طی سالیان متمادی در بازیهای مختلف عکاسی کرده است، از ساعت ۱۶ تا ۱۷ در بخش «نگاه شخصی» حاضر شد و توضیحاتی در رابطه با سبکهای مختلف عکاسی ورزشی، شرایط موجود در اقتصاد این نوع از عکاسی و نیز سبک مورد علاقه و شخصی خود ارائه کرد.
صمد قربانزداه با مجموعه «موقعیت منجمد» در سبک فتومونتاژ که در یک سال اخیر عکاسی و تهیه کرده است، از ساعت ۱۷ تا ۱۸ صحبت کرد. او همراه با نمایش عکسها در مورد المانهای موجود، نحوه اجرا و ذهنیت خودش سخن گفت.
آثار «سالانه عکس کرمان» نیز که با نمایش آثاربرگزیده در دو دوره برگزار شده است، از ساعت ۱۸ الی ۱۹ از سوی محمد خضری مقدم از کرمان معرفی شد. او توضیحاتی در رابطه با شکلگیری، اهداف، موضوعات اعلام شده در فراخوان و همچنین نحوه داوری بیان کرد.
کارگاههای آموزشی
یکی دیگر از بخشهای «۱۰ روز با عکاسان» برگزاری روزانه کارگاه آموزشی از ساعت ۱۰ تا ۱۲ است که در سومین روز کارگاه آموزشی «عکاسی از طبیعت و معماری در شب» از سوی اشین دانیلی ذکریان برگزار شد.
ذکریان تاکید داشت که شناختن ستارهها و علم نجوم به این سبک از عکاسی کمک بسیاری میکند چراکه هر کدام از کواکب و ستارهها خصوصیات، شکلهای ظاهری و رنگهای مخصوص خود را دارند که به عکاسی در شب و نور و رنگهای عکس کمک میکند.