عکس: نیوشا توکلیان
نیوشا توکلیان، که تیرماه ۹۳ به عنوان برندهٔ پنجمین جایزهٔ ۵۰ هزار یورویی CARMIGNAC GESTION فرانسه معرفی شده بود، اعلام کرده است که جایزهٔ خود را پس میدهد.
در همین راستا این عکاس ایرانی با انتشار یادداشتی بر روی صفحهٔ فیسبوکش توضیح داده که به دلیل دخالتهای نابهجای برگزارکننده در نوع ارائهٔ نهایی آثار مجموعهاش تصمیم به نپذیرفتن این جایزه گرفته است.
به گفتهٔ این عکاس ایرانی، شخصی به نام Edouard Carmignac بانکدار فرانسوی، به عنوان اسپانسر و رئیس بنیادی که برگزارکننده این جایزه است، سعی در تغییر نام مجموعهٔ وی و همچنین تغییر تعدادی از عکسها و انجام اصلاحاتی در متن و توضیح عکسها برای ارائهٔ نهایی و همچنین چاپ کتاب داشته است.
نیوشا توکلیان اعلام کرده است که رئیس این بنیاد درصدد بوده با مخدوش کردن استقلال او به عنوان هنرمند و برندهی این جایزه و برخلاف میل او نام پروژه را از «صفحات خالی یک آلبوم عکس ایرانی» به «نسل گمشده» تغییر دهد. طبق نوشتهٔ نیوشا توکلیان هدف ریاست این بنیاد از این تغییر نام و همچنین تغییر باقی موارد مرتبط با مجموعه، هدایت آن به سمت کلیشههای رایج و مرسوم رسانهای و سیاسی دربارهٔ ایران بوده است.
طیق یادداشت این عکاس، اکنون و پس از پافشاری نیوشا توکلیان بر موضع خود به عنوان صاحب اثر و تعیینکنندهٔ نهایی تکلیف عنوان، کپشنها و ترتیب انتخاب عکسها که با مقاومت Edouard Carmignac روبرو شده است، این عکاس ایرانی هم اعلام کرده که از این جایزه کنارهگیری میکند و آن را نمیپذیرد و هیچگونه همکاری با بنیاد Carmignac نخواهد داشت.
نیوشا توکلیان در یادداشت خود نوشته که پس از پافشاری او بر عدم دخالت بنیاد در نوع ارائهٔ مجموعه و اصرارش بر پس دادن جایزه آنها در ایمیلی به او اعلام میکنند که اطلاعیهای منتشر خواهند کرد تا اعلام کنند اقدام خانم توکلیان ناشی از فشارهای امنیتی در داخل ایران بر او و خانوادهاش بوده است که بنابر اعتقاد خانم توکلیان همین امر ناشی از سوءنیت آنهاست.
گفتنیست تاکنون هیچ اطلاعیه یا خبری در خصوص پس دادن جایزه یا دلایل و حاشیههای آن بر روی وبسایت بنیاد Carmignac منتشر نشده و صفحهٔ مربوط به مجموعهٔ نیوشا توکلیان هم کماکان دستنخورده باقی مانده است.
درود بر خانم نیوشا توکلیان که رسالت هنری خود را حفظ کردند
جایزه نبوده است البته و grant بوده برای تامین هزینه پروژه ای که قرار بوده زیر نظر همان موسسه انجام شود
به نظر من ایشون برای مطرح کردن خودش این کار رو کرده نه به فکر ایران بودن نه چیز دیگر چرا که چند ماه قبل ایشون و چند تن از عکاسان نمایشگاههی داشتن با عنوان نسل سوخته چرا ان زمان اعتراض نکردن ؟ تمام عکسهای ایشون زنان ایرانی را دست مایه کار خودش کرده و از هر لحاظ زنان ایرانی را انسانهایی حسرت به دل نشان داده
چه شد یک باره علاقمند به ایران شدند ؟
طبق گفته یکی از اعضای بنیاد جایزه به شخص دیگری تعلق گرفته بود ولی با پافشاری یکی از داوران ( یکی از دوستانشون ) نظر داوران برای خانم توکلیان قرار گرفت و باز طبق سخن یکی از داوران عکسهای استیج شده و بی ربط ایشان هیچ ربطی به فتو ژورنالیست ندارد و هیچ کس از داوران و اقای بانکدار دخالتی در انتخاب عکسها نداشته اند ایشان همین عکسها رو انتخاب و به بنیاد تحویل داده اند در مورد کپشنها خیلی عجیب است که ایشان ادعا کردن که دخالتی صورت گرفته مثلا خانم فلانی چند ساله طلاق گرفته چه امکان دخالتی درونش وجود دارد ؟
در ضمن ایشان جایزه نقدی را گرفته اند و تا کنون پس ندادن اگر مدرکی بابت پس دادن ان دارند بهتر بود نشان میدادن
ایشان از زمانی که این جایزه به ایشان تعلق گرفته دایم به بنیاد فشار اورده که دولت ایران من و خانواده من را برای دریافت این جایزه زیر فشار قرار میدهند و این موضوع را که ممکن است جایزه را بصورت سوری پس بدهم گفته بودند
بنیاد کارمینیک عکسهایی را در اختیار مطبوعات و وب سایت خود قرار داده که خانم توکلیان بعنوان عکسهای انتخابی خود تحویل داده اند و همچنین کپشن ها تماما همان است که ایشان در اختیار بنیاد قرار داده اند در مورد اسم مجموعه نیز همان اسمس انتخاب شد که نمایشگاه قبلی ایشان و گروهی دیگر از عکاسان ایرانی در لندن بر پا کرده بودند
خیلی عجیب است در ایران همه دنبال قهرمان شدن هستند
ممنون از اطلاع رسانیتون خانم ناتالی
در ایران نفس کشیدن هم قابلیت تبدیل شدن به امری سیاسی دارد! مسخره اینست که کشورهای خارجی- دولتها و افراد وابسته به تفکرات دولتی (مثل این آقای بانکدار که به هیچ عنوان بنده مستقل نمیدانم ایشان را)- هم همین تلقی را از ایران دارند!
مساله تغییر کپشن و اعمال ویرایش در عکسها یک مساله خالص کپیرایت است و هیچ دخلی به عقیده سیاسی و غیره ندارد.
دولت ایران ممکن است خوشحال شود و با دُمبش گردو بشکند، بله، ولی باز هم این مساله تمایل عکاس به حفظ کنترل خود بر آثار خلقشدهاش را «سیاسی» نمیکند.
اگر این عکاس ده تا گالری با مضامین سیاسی هم قبلاً برگزار کرده، اگر هر اعتقادی هم به مساله زنان در ایران و غیره دارد، در حال حاضر اینجانب تمایل ایشان را به حفظ کارهایش در شکل اوریجینال خود، صرفاً یک حق میدانم که در دنیای مدرن وجود آن و قدرت آن توسط چیزی به اسم کپیرایت به رسمیت شناخته شده و در ایران هم وجود دارد. (ماده ۴ و ۱۹ قانون حمایت از مولفان، مصنفان و هنرمندان مصوب ۱۳۴۸ را بخوانید)
باقی مسائل کاملاً بیربط است.
دیگر اینکه مساله تعلق جایزه به نظرم مستقل است از چاپ کتاب. البته باید به شرایط و مقررات آن رقابت خاص رجوع کرد، ولی کاری که بنیاد اسپانسر این رقابت خواسته با عکسهای خانم توکلیان بکند بیشتر شبیه آنست که کپیرایت عکسها را کاملاً از وی خریده! آیا شرکت در آن رقابت عکاسی- با توجه به مقرراتشان- چنین معنیای میدهد؟!
البته باز هم نکته دیگری مطرح میشود و آن اینکه حتی اگر کپیرایت عکس ها با شرکت در رقابت کاملاً به برگزارکننده منتقل شود (که معمولاً عرف رقابتها اینطور نیست! و معمولاً تنها اجازه استفاده از عکسهای شرکتکننده برای نمایش در گالری و چاپ بروشور یا استفاده برای پوشش خبری را شامل میشود)، باز هم بلاهایی که خواستهاند سر عکسهای این عکاس بیاورند، از نوعی است که حقوق معنوی عکاس را نقض میکند و حقوق معنوی ابدی است (منقضی نمیشود) و قابل واگذاری و انتقال به سایرین هم نیست (برای پدیدآورنده باقی میماند).
نکته جالب دیگر، کشور برگزارکننده رقابت (فرانسه) است: اینها همیشه در مقابل سایر کشورها مخصوصاً سیستمهای حقوقی آمریکا و انگلیس سرِ اعتراض دارند که آی! ما حقی به عنوان حق مولف (=حق معنوی) میشناسیم و رویکرد حقوق آنگلوساکسون را به مساله حق معنوی ناقص میدانند. حالا بیایند این بانکدارشان را تحویل بگیرند که تفکر کاپیتالیستی چندشآورش- انگار که چون اسپانسر است پس همه دنیا را خریده!!- اینهمه مسالهساز شده.
هیچوقت از فرانسویها خوشم نمیآمده!
تضاد زیادی بین سخنان و عکسهای این عکاس دیده میشود به نظر من هم این عکاس دنبال قهرمان شدن است
توضیحات جنال Natahlire را خواندم ولی قانع نشدم چرا که باید مدارکی دال بر اثبات مدعایشان در مورد اعمال نفوذ خانم توکلیان و همچنین صحبت های خانم توکلین در مورد پس دادن صوری و سایر ادعاهایشان در مورد ایشون نیاوردند
همچنین در مورد خانم توکلیان هم همینطور، ایشان هم سندی برای اثبات موارد ادعا شده نداشتند پس اگر ما این صحبت ها را بپذیریم فقط به یک جنجال دامن زدیم!
همه فرضیات بیان یک امر طبیعی ست !. ملاحظه فرمایید :
۱- دوستی فرض نموده که : انتشار خبر اختلاف خانم توکلیان و بنیاد مذکور به اصطلاح دعوای زرگری ست و هدف آن موفقیت بیشتر آثار و قهرمان شدن ایشان بود است . که در صورت صحت این فرض نیز باید گفت که خانم توکلیان از یک اصل رایج و بسیار متداول ” بازاریابی ” استفاده نموده است و امری طبیعی ست !
۲- دوست دیگری برای خانم توکلیان فرض ” ادای رسالت هنری ” در نظر گرفته که در این صورت نیز باید گفت این هم یک انتخاب برای هر هنرمند است و امری طبیعی ست !
۳- خود خانم توکلیان هم در خصوص علت انصراف خود اظهار نموده است که :
” زیر سوال رفتن هویت هنری و استقلال فکریام ” و ” آزادی هنری من که بالاترین و مهمترین عنصر در زندگی حرفهیی من است زیر سوال میرود ” … که در این صورت نیز باید گفت : داشتن هویت و استقلال هنری و آزادی از حقوق فردی و مسلم هر هنرمند بلکه هر انسان است و دفاع از آن نیز امری طبیعی ست !
و اما آنچه غیر طبیعی ست :
۱- فرض صحت تلاش های بنیاد مذکور جهت نقص حقوق معنوی مولف که دلایل غیر قانونی بودن آن به تفصیل در یادداشت خانم سوره صادقی آمده است
۲- علاقمند بودن به یک هنرمند و تعقیب آثار او امری متداول و طبیعی است ! . ولیکن مشکل آنجایی ست که هر کس از ذن خود برای هنرمند اصول و چهارچوب اخلاقی تبیین کند ! . و همه موضوعات مرتبط وی را در این چهارچوب نقد و قضاوت نماید . که این بی شک امری غیر طبیعی ست !!!
فرض به اینکه خانم توکلین جایزه را پس دادن
چرا؟
مگر عکسها غیر از عکسهای انتخابی خودشان بوده است ؟
وقتی کسی در یک مسابقه شرکت می کند عکسهای انتخابی خود را نشان میدهد یعنی مسولان مسابقه عکسهایی که ایشان دلیت کرده رفتن منتشر کردن؟
اسم مجموعه رو هم گذاشتن نسل سوخته خوب نمایشگاه قبلی خانم توکلیان هم همین نام رو داشت
http://iranwire.com/features/5887/
من دلیل پس دادن رو نمی فهمم
و فکر نمیکنم کمپانی فرانسوی دروغ بگوید
کارای ایرانی ها خیلی عجیب است
خوب کرد پس داد
طرف امده اسم مجموعه عکاس رو عوض کرده خنده داره
البته من سرچ کردم اصلا فستیوال معتبری نیست
و موضوع اش فقط ایران بوده خوب عکاسا نباید هرجایی شرکت کنن اون هم بخاطر پول
تو ضیحات Nathalie قانع کننده است.
دنیای عجیبیه یکی عکس هنری میگیره میره تو فستیوال فتوژورنالیسم جایزه میگیره
بعد میره پس میده
من این جملات رو نمیفهمم
یعنی چه؟
” زیر سوال رفتن هویت هنری و استقلال فکریام ” و ” آزادی هنری من که بالاترین و مهمترین عنصر در زندگی حرفهیی من است زیر سوال میرود ”
چرا واضح توضیح نمیده که داستان چیه ؟