نشستی با عنوان «خوانش عکس» صبح یکشنبه ۲ شهریورماه ۹۳ توسط اسماعیل عباسی در کرمان برگزار شد که خلاصهای از موارد مطرح شده در آن توسط انجمن عکاسان ایران در اختیار «سایت عکاسی» قرار گرفته است که در زیر بازنشر میشود.
به گزارش روابط عمومی انجمن عکاسان ایران، اسماعیل عباسی، استاد دانشگاه و مولف دایرهالمعارف عکاسی ایران، در نشست تخصصی «خوانش عکس» که در دومین روز برگزاری «سالانهٔ عکس کرمان» در دانشکدهٔ مدیریت صنعتی کرمان برگزار شد، گفت: «بهتر است همهٔ عکاسان برای عکسهای خود عنوانی را مشخص کنند تا عکسها شناسایی شوند.»
عباسی در این نشست که با حضور جمعی از عکاسان کرمانی برگزار شد، اظهار کرد: «قبل از اینکه وارد بحث عکاسی شویم با یک جمله کار را شروع میکنیم «حسن آقا خیلی سیگار میکشد» کلماتی چون خیلی برای تبدیل به رقم، ما را دچار نظرات مختلفی میکند. گاهی حرفی میزنیم و تصور میکنیم دیگران حرف ما را میفهمند در حالی که برداشت طرف مقابل از گفتهٔ ما با آنچه در ذهن ماست، تفاوت دارد.»
این مولف و مترجم کتابهای عکاسی افزود: «در کتاب شاهزاده کوچولو یک جملهٔ کلیدی وجود دارد و آن این است «زبان سرچشمهٔ سوتفاهمهاست». این به معنای آن است که هر کلمه گفته شده معنای خاصی دارد.»
او در توضیح این موضوع ابراز کرد: «یکی از اشکالات ما این است که خیلی راحت و قاطع و بدون بررسی، نظر میدهیم. دموکراته شدن زبان از طریق اطلاعاتی که از اینترنت میگیریم یکی از دلایل این مسئله است.»
عباسی در ادامه به مسئله دستگیری دو زورگیر در تهران و اعدام آنها اشاره کرد: «زمانی که این افراد دستگیر شدند در کامنتهایی که در فضاهای مجازی منتشر شده بود، همه خواستار مرگ و اشد مجازات برای این افراد بودند و بعد از اعدام این دو زورگیر نیز فضایی برای محکومیت این اعدام به وجود آمد که نباید این اتفاق میافتاد.»
این عکاس شناخته شده عنوان کرد: «سادهترین مسئله این است که قبل از به زبان آوردن هرکلمه، ابتدا درنگ کرده و سپس حرف بزنیم زیرا ابزار بیان، باعث شده بدون پشتوانه و تحقیق نظر بدهیم.»
عباسی با اشاره به اینکه عدهای میگویند «عکس نیاز به شرح ندارد»، گفت: «این حرف کاملا اشتباه است زیرا عکس تنها با یک حس بینایی سروکار دارد و در واقع چهار حس دیگر انسان ارتباطی با دیدن عکس ندارد. این مسئله به معنای این است که عکس همه چیز را نمیتواند بیان کند.»
او سپس به نمایش عکس و تفسیر آنها پرداخت: «از یک عکس خاص برداشتهای متفاوتی میشود. سوالی که پیش میآید این است که آیا این تفاوتها تنها به معنای سلیقه شخصی افراد است؟ مخاطب پسزمینهٔ اتفاقاتی را که برای عکاس یادآورخاطرات خوش و بیاد ماندنی است، نمیبیند، در نتیجه میتواند نظری خلاف نظر عکاس ارائه کند.»
این استاد هنر ایران اظهار کرد: «باید الفبای خواندن عکس را بشناسیم تا بتوانیم عکسها را تفسیر کنیم. یکسری نشانههای قراردادی در الفبای عکاسی وجود دارد و این قراردادها به خواندن عکس کمک میکنند نظیر رنگ قرمز در چراغ راهنمایی که علامت ایست و رنگ سبز که علامت حرکت است.»
مولف دایرهالمعارف عکاسی ایران در مورد دیگر نشانههای الفبای عکاسی گفت: «نشانهٔ شمایلی، همان قانون کپی برابر با اصل است که مصداق آن شناخت انسانها از روی کارتهای عکسدار آنهاست. نشانهٔ سوم در خواندن عکس نشانه، نمایهای است و این به معنای این است که پدیدهای نشانگر پدیده دیگر در عکس باشد که دود در عکس به معنای پدیده آتش است.»
وی با بیان اینکه در نشانهشناسی ریز جزئیات عکس را میخوانیم، افزود: «اگر کسی بخواهد عکسهای باربارا کروگر را بدون داشتن زمینهٔ قبلی تفسیر کند، دچار سرخوردگی میشود. به طور مثال در عکسی که وی با عنوان «من میخرم پس هستم» اگر عکاس زمینهٔ قبلی چنین جملههایی را از دکارت داشته باشد که «من میاندیشم پس هستم» به تفکر خاصی در عکاسی میرسد.»
او سپس دو عکس متفاوت از «دیمتری کسرت» نمایش داد که یکی نشانهٔ تاجگذاری پادشاه و دیگری نشان از کار طاقت فرسای مردم در ساحل شهر است که هر یک از این عکسها به تنهایی مفهوم جداگانه و در کنار هم مفهوم سومی را به مخاطب میدهند.»
عباسی سپس به انتشار برخی عکسها در نشریات مختلف که آنها را تا پای توقیف کشانده است، اشاره کرد: «در طراحی عکس در نشریه باید مراقب بود که از کنار هم قرار گرفتن دو عکس با معناهای متفاوت، دچار دردسر نشویم.»
او با تاکید براینکه حتی رنگ دیوار نمایشگاه در برداشت از عکس تاثیر دارد، گفت: «نمیتوان از یک عکس که در دو مکان مختلف یکی در نمایشگاه و دیگری در نشریه در معرض دید است یک برداشت واحد داشت.»
این عکاس پیشکسوت در توضیح دیگر مواردی که باید در عکاسی رعایت شود، ابراز کرد: «عنوان عکس در معنا کردن عکس موثر است البته برخی عکاسان کلمهٔ «بدون عنوان» را زیر عکس خود میگذارند که در حالت عکسهای حرفهای برای جلوگیری از محدود کرذن مخاطب است. تاکید میکنم برای عکسهایتان عنوان انتخاب کنید، در غیر این صورت تاریخ و مکان عکس و نام خود را در گوشه عکس ثبت کنید.»
او بخس عکاسی خبری را بسیار مهم دانست: «در تصاویری که از کمآبی در خمین توسط یک عکاس گرفته شده بود به سبب یک اندازه بودن عکسها، کشش مساوی برای چشم ایجاد شد در نتیجه همه عکسها خوانده نمیشد.»
عباسی با تاکید بر اینکه چیدمان مناسب در عکسهای خبری تاثیر آنها را بیشتر میکند، گفت: «بستگی به ارزش موضوع یکی از عکسها بزرگتر از دیگران کار شود. در عکسهای زیادی که در اخبار روزانه میتوان دید، زبان بدن حرفهای زیادی برای گفتن دارد به گونهای که نوع نشستن روی صندلی، نوع لبخند و یا حرکت صورت و برخورد با دیگر افراد در خواندن عکس موثر است. باید در عکسهای خبری مراقب بود زیرا عکس خبری باید حس و حال خبر را آنگونه که رخ داده است، نشان دهد.»
او در مورد نقد عکس بیان کرد: «در نقد عکس سه مرحله توصیف هر آنچه میبینیم، توصیف زیباییشناختی آن، تفسیر و ارزیابی وجود دارد. در عکاسی خبری با توجه به احساس نیازی که مطرح بود، گرایش به سمت عکاسی مالتیمدیا مطرح شده است. در توصیف عکس باید ابتدا هرچه در عکس دیده میشود، بدون معنادهی و تفسیر تنها به ریزهکاریهای عکس توجه کنیم.»
عباسی افزود: «بعد از توصیف ساده عکس مرحلهٔ زیباییشناسی شامل مواردی چون توازن، ریتم و نقطهٔ وضوح عکس مطرح است. در تفسیر و ارزیابی نیز بیان معنای عکس، هدف عکاس و رسا بودن مفهوم عکس مهم است.»
این استاد عکاسی در پایان گفت: «این ایده که جلوی دید مدل انسانی واقع در تصویر باید بیشتر از پشت سرش باشد اشتباه است. میتوان از کم بودن مسیر دید مدل انسانی به این نتیجه رسید.»
درودبرشما،ضمن تقدیرازانعکاس نشست هایی ازاین دست؛خواهشمندم، گزارش نشستهای تخصصی دیگرجشنواره ی(( اولین سالانه ی عکس کرمان))رامنعکس نمایید.مجددا”،ازتلاشتان سپاسگزارم.
درود جناب عباسی
در ابتدا دلیل این تمرکز زدایی از سوی شما رو متوجه نمی شم؟!!! و این نکته نیز در این ارائه که اینجا میخونیم نیز پنهان شده که آیا هدف از تمرکز زدایی از سوی شما؛ هدفمند کردن زبان هست؟ و یا رهایی آن؟ (که البته از نظر من آنچه در بیان رُخ میدهد گزینه ی اول در حال رُخ دادن است. پس به سوال اول رجوع می کنم!)
این دیدگاه آکادمیک؛ که صرفا به “هدفمند بودن” تکیه می کند؛ این نظریه را نیز می تواند تشکیک کند که اختلاف در تعدد معانی اختلال در زبان و پیام را نیز به همراه دارد؛ در صورتی که از سوی دیگر همین تعدد معانی (هر بیننده به دیدگاه خود برسد!-هرچند متفاوت با خلق کننده اثر-) فرای فهم کلی (هم آنچه هنرمند می اندیشد) یکی از نکات مثبت ارائه یک اثر هنری می تواند باشد.
و البته متاسفانه تاکنون به علت “تنها به رسمیت شناختن هنر آکادمیک و همینطور نظریه پردازان آن” در ابعاد هنری ایران شاهد یکنواختی و عدم خلاقیت در این ابعاد بوده ایم.جایی که حتی نظریات با خروجی محافل؛ جشنواره ها و بینال ها همخوانی ندارد و تضاد بیان و اجرا (همانطور که اشاره کرده اید) را به همراه دارد و نمونه های ما از هنری که به اجرا رسیده باشد؛ اجراها و نمونه هایی خارج از فرهنگ ما است.
با تشکر