درسگفتارهای «عکاسی و جامعهٔ نمایش: درآمدی انتقادی به کارکردهای تبلیغاتی عکاسی» توسط مهران مهاجر از سهشنبه چهاردهم شهریور ۹۱ از ساعت ۱۷ تا ۱۹ در موسسه پرسش برگزار میشود.
این درسگفتارها بر پایهٔ فصل پنجم کتاب «عکاسی: درآمدی انتقادی» (نویسنده: لیز ولز/ مترجمان: مهران مهاجر، محمد نبوی، سولماز ختاییلر، ویدا قدسیراثی / انتشارات مینویخرد) پیش میرود.
مقدمهٔ فصل پنجم کتاب «عکاسی: درآمدی انتقادی»
وهمها و نمایشها
عکاسی و فرهنگ کالایی
در جوامعی که مناسبات مدرن تولید در آنها حاکم است، زندگی در هیئت انباشت عظیم نمایشها نمایانده میشود. هر آنچه بیشتر بیواسطه زیسته میشد به عرصهٔ بازنمایی پسنشستهاست. (دُبور، ۱۹۶۷: قسمت اول)
در سدهٔ بیستویکم مناسبات کالایی چنان در زندگی ما حاکم شدهاند که ما غالباً نسبت به آنها آگاهی نداریم و توجه نمیکنیم که آدمی اینها را به شکل مناسبات خاص تاریخی، اجتماعی و اقتصادی برساخته است. تحولات عکاسی نیز مانند هر تحول فنی و فرهنگی، متاثر از بافت اجتماعی و اقتصادی آن بودهاست. عکس هم یک ابزار فرهنگی است که تبدیل به کالا شدهاست و هم ابزاری است که در تبلیغات و دیگر مواد و مصالح بازاریابی از آن برای بیان فرهنگ کالایی استفاده میشود. با بررسی آراء ِ اندیشمند ِ سیتواسیونیست فرانسوی، گی دُبور، در کتاب «جامعهٔ نمایش»، میتوان در این باب کندوکاو کرد که سرمایهداری چگونه از رسانههای جمعی و صور ِ خیال ِ دیداری بهره میگیرد تا مجموعهای از نمایشها و وهمها برای ترویج فرهنگ کالایی بیافریند.
دُبور در این کتاب، طرحوار، نشان میدهد که چگونه سرمایهداری ِ صنعتی ِ مدرن جهانی را میآفریند که در آن اغلب ِ مردمان به شکل فزایندهای دچار لختی و بیکنشی و سیاستزدودگی میشوند، و همزمان جامعهٔ نمایش – هم در شکل رسانهای ِ خود و هم در اشکال ِ دیگر – ما را در جهانی از وهمها و آگاهیهای کاذب مستحیل میسازد. وی این نمایشها را «جنگ دائمی افیون» میخواند و به بررسی در این مورد میپردازد که «نمایش» چگونه خود را چونان واقعیتی دستنایافتنی مینمایاند، واقعیتی که هرگز نمیتوان آن را به پرسش گرفت. یگانه پیام جامعهٔ نمایش این بود: «آنچه نمایان میشود نیک است و آنچه نیک است نمایان میشود.»
موضوع مورد توجه دُبور گسترش بیپایان پیامهای رسانهای – غالبا پیامهای دیداری و معمولاً تصاویر عکاسی – بود، پیامهایی که زندگی ما، درون و بیرون خانه، مملو از آنهاست: بیلبوردها، تصاویر تلویزیونی، فیلمهای سینمایی، مجلات، روزنامهها و اینترنت. این پیامهای رسانهای عمدتاً معطوف به جهان سرگرمیها، فریبندگیها و زرقوبرقها هستند، جهانی که اگر تنازعات و کشمشها بپردازد، آنها را در قالب بستهای از نوشتهها و مقالات عرضه میکند تا گزندگی ِ آنها را بگیرد و به ما احساس رضایت بدهد، و این مسائل را در قالب یک جهان ِ «دیگر» به ما بنمایاند. برهان اصلی دُبور این است که مردم ِ عادی تماشاگران ِ این نمایش هستند و از این حیث بیکنش و غیرخلاقاند و در نتیجه از گرداندن جامعه ناتوان.
بودریار و دیگر پسامدرنیستها نیز تاثیر نمایشها و پیامهای رسانهای در اواخر سدهٔ بیستم و آستانهٔ سدهٔ بیستو یکم را دریافتهاند. آنان جهان نمایش را حادواقعیت نامیدهاند، اما برعکس دُبور از تحلیل خود برای نشان دادن بهرهکشی و سرکوب استفاده نکردهاند. دُبور میکوشد نشان بدهد که این جهان چگونه واقعیت را پنهان میکند. داگلاس کِلنِر اخیراً از تحلیل دُبور برای بررسی نمایشهای رسانهای در پایان سدهٔ بیستم بهره بردهاست. کِلنر میگوید که چگونه در تلویزیون و دیگر رسانههای جمعی به کلان نمایشهای جهانی، همانند دادگاه محاکمهٔ اُ. ج. سیمپسون به اتهام قتل، چنان فضا و زمانی اختصاص میدهند که این رخدادها در ذهن مصرفکنندگان رسانهها در غرب اهمیت و معنایی همارز یا بالاتر از جنگ و دیگر فجایع پیدا میکنند. تصویر عکاسی – هم در شکل ثابت و هم در شکل متحرک آن – سهمی عمده در پشتیبانی از جامعهٔ نمایش داشته است.
برای ثبت نام در این درسگفتار با موسسه پرسش خیابان ولیعصر، بالاتر از پارک ساعی، کوچه ساعی یکم، پلاک ۷، زنگ دوم، تلفن: ۵ – ۸۸۶۵۸۶۰۳ تماس بگیرید.
مقدمهٔ فصل پنجم کتاب «عکاسی: درآمدی انتقادی»
وهمها و نمایشها
عکاسی و فرهنگ کالایی
در جوامعی که مناسبات مدرن تولید در آنها حاکم است، زندگی در هیئت انباشت عظیم نمایشها نمایانده میشود. هر آنچه بیشتر بیواسطه زیسته میشد به عرصهٔ بازنمایی پسنشستهاست. (دُبور، ۱۹۶۷: قسمت اول)
در سدهٔ بیستویکم مناسبات کالایی چنان در زندگی ما حاکم شدهاند که ما غالباً نسبت به آنها آگاهی نداریم و توجه نمیکنیم که آدمی اینها را به شکل مناسبات خاص تاریخی، اجتماعی و اقتصادی برساخته است. تحولات عکاسی نیز مانند هر تحول فنی و فرهنگی، متاثر از بافت اجتماعی و اقتصادی آن بودهاست. عکس هم یک ابزار فرهنگی است که تبدیل به کالا شدهاست و هم ابزاری است که در تبلیغات و دیگر مواد و مصالح بازاریابی از آن برای بیان فرهنگ کالایی استفاده میشود. با بررسی آراء ِ اندیشمند ِ سیتواسیونیست فرانسوی، گی دُبور، در کتاب «جامعهٔ نمایش»، میتوان در این باب کندوکاو کرد که سرمایهداری چگونه از رسانههای جمعی و صور ِ خیال ِ دیداری بهره میگیرد تا مجموعهای از نمایشها و وهمها برای ترویج فرهنگ کالایی بیافریند.
دُبور در این کتاب، طرحوار، نشان میدهد که چگونه سرمایهداری ِ صنعتی ِ مدرن جهانی را میآفریند که در آن اغلب ِ مردمان به شکل فزایندهای دچار لختی و بیکنشی و سیاستزدودگی میشوند، و همزمان جامعهٔ نمایش – هم در شکل رسانهای ِ خود و هم در اشکال ِ دیگر – ما را در جهانی از وهمها و آگاهیهای کاذب مستحیل میسازد. وی این نمایشها را «جنگ دائمی افیون» میخواند و به بررسی در این مورد میپردازد که «نمایش» چگونه خود را چونان واقعیتی دستنایافتنی مینمایاند، واقعیتی که هرگز نمیتوان آن را به پرسش گرفت. یگانه پیام جامعهٔ نمایش این بود: «آنچه نمایان میشود نیک است و آنچه نیک است نمایان میشود.»
موضوع مورد توجه دُبور گسترش بیپایان پیامهای رسانهای – غالبا پیامهای دیداری و معمولاً تصاویر عکاسی – بود، پیامهایی که زندگی ما، درون و بیرون خانه، مملو از آنهاست: بیلبوردها، تصاویر تلویزیونی، فیلمهای سینمایی، مجلات، روزنامهها و اینترنت. این پیامهای رسانهای عمدتاً معطوف به جهان سرگرمیها، فریبندگیها و زرقوبرقها هستند، جهانی که اگر تنازعات و کشمشها بپردازد، آنها را در قالب بستهای از نوشتهها و مقالات عرضه میکند تا گزندگی ِ آنها را بگیرد و به ما احساس رضایت بدهد، و این مسائل را در قالب یک جهان ِ «دیگر» به ما بنمایاند. برهان اصلی دُبور این است که مردم ِ عادی تماشاگران ِ این نمایش هستند و از این حیث بیکنش و غیرخلاقاند و در نتیجه از گرداندن جامعه ناتوان.
بودریار و دیگر پسامدرنیستها نیز تاثیر نمایشها و پیامهای رسانهای در اواخر سدهٔ بیستم و آستانهٔ سدهٔ بیستو یکم را دریافتهاند. آنان جهان نمایش را حادواقعیت نامیدهاند، اما برعکس دُبور از تحلیل خود برای نشان دادن بهرهکشی و سرکوب استفاده نکردهاند. دُبور میکوشد نشان بدهد که این جهان چگونه واقعیت را پنهان میکند. داگلاس کِلنِر اخیراً از تحلیل دُبور برای بررسی نمایشهای رسانهای در پایان سدهٔ بیستم بهره بردهاست. کِلنر میگوید که چگونه در تلویزیون و دیگر رسانههای جمعی به کلان نمایشهای جهانی، همانند دادگاه محاکمهٔ اُ. ج. سیمپسون به اتهام قتل، چنان فضا و زمانی اختصاص میدهند که این رخدادها در ذهن مصرفکنندگان رسانهها در غرب اهمیت و معنایی همارز یا بالاتر از جنگ و دیگر فجایع پیدا میکنند. تصویر عکاسی – هم در شکل ثابت و هم در شکل متحرک آن – سهمی عمده در پشتیبانی از جامعهٔ نمایش داشته است.
برای ثبت نام در این درسگفتار با موسسه پرسش خیابان ولیعصر، بالاتر از پارک ساعی، کوچه ساعی یکم، پلاک ۷، زنگ دوم، تلفن: ۵ – ۸۸۶۵۸۶۰۳ تماس بگیرید.