به این رنگها فکر نکن
به آنچه به بازی میگیردت
به این سبز نگاه نکن
به آن آبی
به این زرد
نور حواست را پرت نکند!
همهٔ اینها جمع شدهاند
تاریکی را پنهان کنند. *
چه کسی از رنگها میترسد؟
این سوالی است که مدت هاست باید از خودمان بپرسیم و پیش از آنکه جوابی بدهیم به خود و اطرافمان نگاهی بیاندازیم. ترسی که از محیط شهر. خانه و اشیا شروع میشود و تا تولیدات حوزه تجسمی نیز رسوخ میکند.
آثار پورمقدم عکسهایی است که از تلفیق یک یا چند پرتره و یک نقاشی تشکیل شدهاند. بافتهای رنگی و رد قلمهای نقاشی که با پرترههای امروزی ماهرانه ترکیب شدهاند. از رنگها و زیبایی اولیه که بگذریم هر عکس ـ نقاشی داستانی را برایمان تعریف میکند و گاهی مانند شعری کوتاه ذهن را استراحت میدهد و مانند مکانیسم روانکاوانهای است که میان مخاطب و عکس و مولف صورت میگیرد و ما را به سمت شخصیتپردازی برای انسانهایی که در کادر میبینیم سوق میدهد.
از بحث تاویلی آثار که بگذریم کل کارها را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
بخشی از آثارهستند که نقاشی بر عکس غالب شده است. بخشی دیگر عکس آنقدر قوی است که نقاشی را در پس زمین نگاه میدارد اما دسته سوم آثاری است که عکس و نقاشی در تعادلی جادویی به سر میبرند و هر بار از فواصل مختلف جنبههای متفاوتی از آن را میشود دید.
اینجا نقطهای است که نه عکاسی نه نقاشی و نه گرافیک است تنها میتوان از آن به عنوان نتیجه تلاش هنرمند برای تبیین امر زیبا در قالب تصویر یاد کرد.
در واقع نقاشی مانند یک قطعه ادبی اما از جنس تصویر برای تفسیر عکس مورد استفاده قرار گرفته است و این دستاوردی است که منطق تولید چنین آثاری را توجیه میکند.
در این میان آثاری هم وجود دارد که از اشباع رنگ و طرح میگریزند و به سادگی و آرامش روی میآورند مثل طراحی فیگوری از مودیلیانی که بر فراز شهر تهران نشسته است و پرندهای رها را بر سینه حمل میکند رنگ آبی آسمان دقیقا همان آبی آثار مودیلیانی است که طراحی خطی او را به نقاشی شبیه میکند.
در گذشته عقیده بر این بود که عکس برشی کوتاه از زمان و مکان است که بر سطحی ۲ بعدی ثبت میشود. اما با توسعه ابزار و تکنولوژی و استقلال رشته عکاسی هنری از سایر شاخههای عکاسی آن محدوده زمانی و مکانی کلاسیک تبدیل به تکنیکهای جدید در تولید عکس شده است که نه تکیه بر مستند بودن و نه بر تاریخ ثبت دارند.
به زبا ن سادهتر تلفیق عکسهایی با زمانها و مکانهای متفاوت میتواند زمان و مکان و موضوع جدید و مورد نظر صاحب اثر را بسازد پس از آن مولف میتواند رو ی آنها تغییراتی را ایجاد کند و نگاهی تازه را ثبت کند.
چه بپذیریم چه مقاومت کنیم. عکاسی هم مانند سایر هنرها مرزی نمیشناسد برای باز تولید خود همواره به دنبال هوای تازه میگردد و از هر ابزاری برای تالیف تصاویری کامل و پیشرفته استفاده میکند.
*شعر از مقدمهٔ نمایشگاه.