«عمق میدان» هر روز بهروز میشود و اغلب حاوی عکسهایی دربارهی پدیدهها و سوژههای زندگی شهری است. با این تفاوت که تماشای این عکسها، فرصت درنگ و تفکر دربارهی آنچه روزانه میبینیم و از کنارش عبور میکنیم، به ما میدهد. ما را وادار به تفکر و یادآوری میکند و خاطرهای بکر را در ذهنمان زنده میکند. در عکسها، بهخوبی از عناصری که ظاهراً مزاحم کار عکاسی هستند، استفاده شدهاست. مثلاً کابلها++ و دکلهای برق+++، ماشینهای کهنه++ و درهای چوبی پوسیده++برای شعاعی، هر یک از اینها یک سوژه است. «عمق میدان» با تصوراتی که میتوان از فوتوبلاگ روزمره داشت، همخوانی دارد و انتظار بیننده را برآورده میکند. شعاعی عقیده دارد فوتوبلاگش، برایش حُکم دفتر خاطرات را دارد و در آن مناظر روزمره را ثبت میکند تا بیننده را مطّلع سازد که کجا بوده و چه سوژهای نظرش را جلب کرده. دوست دارد فوتوبلاگش دیدهشود و از نظر بینندگانش مطلع شود.
از جمله سوژههای دیگر «عمق میدان»، عکاسی از افغانستان + است که حاصل
مسافرتهای شعاعی به مزارشریف، هرات و کابل است. عکسهایی که به عنوان یک مخاطب،
بسیار جذبم میکند و پر از همهمههای روزمرهی مردمان همزبان و همسایهی ماست.
شخصاً از وقتی رمان «بادبادکباز» را خواندهام، کنجکاو شدم تا دربارهی افغانستان
بیشتر بدانم، کتابهای دیگری هم دربارهی افغانستان خواندهام. اما تصویر، چیز دیگری
است. خیلی وقتها عکسهای با سوژهی افغانستان حنیف را تماشا میکنم و جملههایی
از بادبادکباز در ذهنم روشن میشود. تجربهی داشتن خوانندهی افغان، مزید بر علت
بود که بخواهم محیط زندگی آنها را بشناسم، و این عکسها کمکم می کند که آنها را
تصور کنم، مسیرها و دغدغهها و دردهایشان را. زخم وحشت طالبان، بودن کشور در میان
نیروهای بیگانه و فقرشان را. اما چیزی آشنا و بسیار نزدیک به فرهنگ خودم را هم در
آنها میبینم. در عشقها، نگاههای ساده و دور، لبخندهای گرمشان + و کبوترهای سفید آسمان آبیش +. این عکسها، دربارهی مردمی
است که تحمل کردهاند، بیش از آنچه بتوان تصورش را کرد، اما ادامه دادهاند،
روزمرگیها و بادبادکبازیها +
و سر و صدای دستفروشها و فریاد و بازی بچهها، بچههایی که بعضی از آنها دست یا
پایشان را از دست دادهاند. جامعهای که سنتی است و مشخصاً طوفانهای زیادی پیش رو
دارد. عکسهای سفر به افغانستان، درخشانترین بخش «عمق میدان» را تشکیل میدهد.
حنیف شعاعی میگوید ابتدا برایش عکاسی در افغانستان، یک کنجکاوی بود. کنجکاویای
که تدریجاً برایش مبدل به علاقه شد و با مردمش، حس همذاتپنداری پیدا کرد. او دوست
دارد به همهی کشورهای دنیا سفر کند و از مردم و محیطشان عکس بگیرد. از آفریقا،
سودان، مصر، هند، یونان، نپال و حتی قطب. او فکر میکند، این آرزوی ناممکنی نیست. دوست
دارد روزی بتواند عکسی بگیرد که بتواند با آن چیزی را عوض کند، حق ضایع شدهای را
به محق بازگرداند و ظلمی را که بر مظلوم میرود، نمایش دهد.ه
همهساله، سایت Coolphotoblogs با شعار یگانهسازی و تشویق
جامعهی جهانی فوتوبلاگها، به فوتوبلاگهای منتخب جوایزی اهدا میکند. تا چند روز
دیگر، فوتوبلاگ برنده انتخاب میشود و «عمق میدان»، تنها فوتوبلاگ ایرانی است که
به جمع فوتوبلاگهای نهایی برای اعلام رأی، رسیده است. برای رأی دادن به عمق میدان،
میتوانید به اینجا
مراجعه کنید و در قسمت رأیگیری People’s Camp نظرتان را ثبت کنید.
اگر تا به امروز، آشناییای با حنیف و عکسهایش نداشتهاید، پیشنهاد میکنم
حتماً کارهایش را در «عمق میدان» تعقیب کنید. نه برای آنکه قانع شوید تا به او رأی
دهید. تا با دقت نگاه کنید، یادتان بیاید و فراموش نکنید، دم را غنیمت شمارید و
همراه عمق میدان دید عکاس شوید!