پروانهها در آتش
تقویم، فراموش کار است. فراموش کردن، کاری سادهای است اما به یاد آوردن و اینکه چه چیزی را به یاد بیاوریم قدری مشکل است.
تقویم را ورق میزدم. هیچ برگی را ندیدم که سفید مانده باشد. در برگ برگِ تقویم سال، وقایع تلخ و شیرین، با اهمیت و کم اهمیت ثبت شده است اما اسمی از فتوژورنالیست نیست. یک روز به نام خبرنگار نامگذاری شده است اما خبرنگار با فتوژورنالیست تفاوت دارد.
روز ۱۵ آذر، سفید و خالی است و انگار که آن روز هم مثل سایر روزها به شب رسیده است؛ خورشید به موقع طلوع کرده و به موقع غروب و هیچ اتفاقی نیفتاده است. اما در واقع چنین نیست. ۵ سال قبل در ساعت ۱۴ همان روز، ۴۰ نفر خبرنگار عکاس زبده برای پوشش خبری و تصویری رزمایش عاشقان ولایت که در منطقه چابهار انجام میشد با یک فروند هواپیمای سی ۱۳۰ ارتش به مقصد بندرعباس پرواز کردند اما ۸ دقیقه بعد، عقاب فرتوت آهنین که از عهدهی انجام مأموریت بر نیامده بود از نیمه راه بازگشت و قبل از رسیدن به فرودگاه روی ساختمانهای شهرک توحید سقوط کرد و تمام مسافران از جمله فتوژورنالیستها به طرز دردآوری در آتش سوختند. یکی از موتورهای هواپیما از کار افتاده و خلبان مجبور به بازگشت شده بود. هواپیما از اول هم نقص فنی داشت و ساعتها طول کشید تا ساختار ناقص، تعمیر شد. عاقبت، پیرآهنین از فرودگاه مهرآباد برخواست اما در ابتدا مقصد او ابدیت نبود. خبرنگاران عکاس، دریا دلانی بودند که به سوی دریا میرفتند تا قدرت نظامی کشورشان را به تصویر بکشند و بر نام جاویدان خلیج فارس مُهر تأیید بزنند. میرفتند که خبر بیاورند اما خود خبرساز شدند. هنرمندان عکاس و تصویرگران حوادث بودند که خود در دام حادثه گرفتار آمدند.
به راستی، این واقعه، بزرگترین فاجعه در تاریخ فتوژورنالیسم بود. تاکنون در هیچ حادثهای این تعداد خبرنگار و عکاس با هم کشته نشدهاند.
از علت حادثه بسیار سخن رفت: وسواس خلبان و بازگرداندن هواپیما به فرودگاه در حالی که با وجود خرابی یک موتور میتوانست با سه موتور سالم به راه خود ادامه دهد؛ فرمان دیر وقت از جانب برج مراقبت به خلبان برای بازگشت به فرودگاه؛ ترافیک سنگین هوایی هنگام بازگشت هواپیما به فرودگاه؛ اطلاع رسانی دیر به خلبان در مورد انحراف درجه هنگام تقرب؛ امتناع خلبان از فرود یا منع فرود او از جانب برج مراقبت در فرودگاههای دیگر و زمینهای صاف بین راه، چه یک باند حتی خاکی ۱۲۰۰ متری برای فرود این هواپیما کافی است؛ خستگی و بیحوصلگی خلبان بر اثر انتظار طولانی برای رفع نقص هواپیما؛ خرابی مجدد ساختار تعمیر شده و گمراه شدن خلبان در اثر اعتماد به ابزار دقیق هواپیما؛ خرابی ابزار دقیق راهنمای فرود و عدم امکان روش جایگزین یعنی فرود به طریق دید عادی به سبب حوزۀ دید محدود به ۱۵۰۰ متر در اثر آلودگی هوا و خیلی علل دیگر. اما به گفته متخصصان، همه این عوامل در صورت تحقق فقط میتوانست ۱۰ درصد در سقوط هواپیما تأثیر داشته باشد و مسبب اصلی این حادثه دردآور همان عقاب پیر آهنین است. هواپیمای سی۱۳۰ فاقد جعبه سیاه است اما در نوار مکالمه خلبان با برج مراقبت مهرآباد آخرین صدایی که ضبط شده فریاد یا حسین خلبان شهید بابک گوهری است.
جا دارد که یاد و خاطره این عزیزان از دست رفته را زنده نگاه داریم و محل سوختن آنها را هم مثل محل سقوط هواپیمای ایرباس در خلیج فارس، همه ساله گلباران کنیم و در تقویم، در روز سفید و خالی ۱۵ آذر بنویسیم «روز فتوژورنالیست»، تا مرحمی بر زخم پدران و مادران، همسران و کودکان آنان که در انتظار بازگشت شان بودند نهاده شود.