آرش حنایی
سالها میگذرد از روزهای اوج و شکوفایی عکاسی مستند در ایران. شاید سالهای انقلاب و جنگ، شاخص این دوران باشند.
عکاسان تجربی و حرفهای کار، دانشگاهها را عکسباران میکردند.
گالر یهای خصوصی، نهادهای دولتی، موزهها و فرهنگسراها، همه جا از عکس استقبال میشد. بتدریج عکس سندی شد کاربردی و دوربین ابزاری برای ثبت بیقضاوت وقایع.
عکاسان در آن شرایط سخت با دوربینهای آنالوگ و فیلمهای سیاه و سفید مجموعههای قابل توجهی را ساختند.
همکاری با خبرگزاریهای حرفهای و یا نیاز آژانسهای بزرگ خبری برای استخدام عکاسان بومی و حتی قرارداد و مزایا برای عکاسانی که به جبهههای جنگ میرفتند، از اندک اهمیتی برخوردار بود و یا اصلاً مطرح نمیبود. در واقع عکاسی داوطلبانه انجام میشد و بسیاری از عکاسان فارغ از دیدگاه و روشهای فکری آژانسها و خبرگزاریها کار میکردند.
صرف نظر از عکاسی خبری حرفهای به عنوان زیر شاخه مهمی از عکاسی مستند که خود مبحثی مجزا و اما خارج از حدود این مقدمه دارد در یک بازنگری کلی به عکاسی مستند اجتماعی از یکی دو دهه قبل از پیروزی انقلاب و روند کلی آن میتوان به نتایج مشابهی رسید. اکثر این تصاویر شاخص، کادرهای سادهای دارند و بیشتر از هر چیز بر موضوع معطوفاند و عموماً در شکل یک مجموعه تعریف میشوند.
مجموعه «تهران مستند» با بهرهگیری از همین ویژگیها یعنی موضوع، موقعیت زمانی و مکانی چیده شده است. تصاویری که اساس و محوریت آن توجه بر انسان و شرایط زندگی اجتماعی شهری است. عادات و مراسم روزمره، پرتره نگاری، اصناف، معماری و وقایع تاریخی تکههای این مجموعه بزرگ را شکل میدهند.