نمایشگاهی از عکس های مستند – اجتماعی نصرالله کسرائیان در گالری ماه مهر افتتاح شد. عکس های این نمایشگاه حاصل فعالیت او بین سال های ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۹ اوست.
چهره هایی دردمند، سرگردانی، جاده هایی که به بی هویتی شهرها ختم می شود، کودکانی که چشم به فردای نا معلوم دوخته اند و روستاهایی که در حال ویرانی هستند موضوع ۴۷ اثر از نصرالله کسرائیان است که در نمایشگاه "گذار" در گالری ماه مهر ارائه شده است. در روز افتتاح این نمایشگاه رونمایی کتاب "گذار" نیز صورت گرفت. عکسهای این نمایشگاه و این کتاب سیاه و سفید است. کسرائیان که همواره در ارتباط با انسان ها عکاسی کرده در این مجموعه عکس اش نیز ازانسان غافل نبوده. او به مهاجرت روستائیان به شهرهای بزرگ و حاشیه نشینی پرداخته است. این عکس ها بین سال های ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۹ گرفته شده اند.
کسرائیان می گوید که مشغول جمع آوری کارهایی است که در گذشته تهیه کرده است. او که بر اثر یک اتفاق عکس های این کتاب را چاپ کرده است بعد از بیش از یک سال آنها را به ناشرـ چاپ و نشر نظرـ سپرده و اکنون در کتابی در قطع خشتی با ۱۵۰ عکس منتشر شده است.
در روز رونمایی کتاب "گذار" بهمن پورـ مدیرنشر نظرـ با اشاره به چاپ کتاب های دیگر کسرائیان گفت که کسرائیان با چاپ کتاب رنگی عکس درباره ایران راه را برای چاپ اینگونه کتاب ها باز کرد. او بیش از این که یک عکاس باشد نقش مهمی در صنعت نشر کتاب های عکاسی دارد.
کسرائیان که در سال ۱۳۲۳ در خرم آباد به دنیا آمده است در سال ۱۳۴۵ عکاسی را شروع کرده، او کتاب های سرزمین ما ایران، ترکمن های ایران، کردهای ایران، عشایر ایران، بلوچستان، جنوب، شمال، معماری ایران، دماوند، ماسوله، ابیانه، درنگ را چاپ کرده است.
در روز افتتاح بیشتر عکاسان حرفه ای برای بازدید از نمایشگاه آمده بودند. سایت عکاسی بازدید از این نمایشگاه را به عکاسان جوان توصیه می کند.
دربخشی از مقدمه کتاب "گذار" کسرائیان نوشته است: در سال ۱۳۶۰ مجموعه ای از عکس های سیاه و سفیدم (۵۴ قطعه) را در کتابی لاغر چاپ کردم. کتاب حاضر برپایه همان کتاب شکل گرفته است. از آن ۵۴ عکس بیش از نیمی را حذف کرده ام و به نیمه باقی مانده حدود پنجاه عکس اضافه کرده ام. نمی دانم ربط کتاب حاضر با کتاب قبلی تا به چه اندازه است. از سویی همان است زیرا در همان حال و هواست و از همان عکس های سیاه و سفیدی که آن موقع گرفته ام استفاده کرده ام و همان نیست چرا که با "جان برجر" هم عقیده ام که گفته است:"در صد سال گذشته این درک ما از عکس و عکاسی است که تغییر کرده وگرنه خود عکاسی تغییر چندانی نکرده است."
آن مجموعه نمایشگر تصاویری پراکنده از فقر و مسکنت و زندگی روستائیان و حاشیه نشینان بود و این مجموعه بیانگر یکی از مولفه های تحولی اجتماعی است که ریشه کن شدن روستائیان و سرازیر شدن آن ها به شهرها در شکل دهی آن سهمی به سزا داشت. آن مجموعه انسجام چندانی نداشت. من درک چندان شفاهی از آنچه در برابر چشمانم می گذشت نداشتم. باید عمیق تر دیدن را یاد می گرفتم؛ باید زمان می گذشت؛ باید از دور می دیدمش. تاریخ این چنین ساخته می شود و انسان نیز…