ایران – یافتنش به همان اندازه سخت است که جواب گرفتن از او در قبال پرسش هایت. تماس نخست وقتى برقرار مى شود که در کوران جشنواره عکسى است و در انبوه صداها تنها مى شنویم که قرارمان را به وقت دیگرى موکول مى کند. دومین تماس تلفنى را به روى پلکان هواپیما پاسخ مى گوید، براى پروژه اى کارى عازم شهر بم است. سومین وچهارمین و …
در سیزدهمین تماس قرارمان را مشخص مى کنیم. یکى از واپسین روزهاى سال ۸۳ در دفتر کارش. ادامه
دوست بسیار عزیزم اقای صمدیا ن
بعد از سالهای زیادی که شما را ندیده بودم امروز اسم شما و تصویر ما را در روی تصویر اینترنت مشاهده کردم وخیلی خوشهال شدم. ارزوی موفقیت بیشتر شما را از خداوند خواهانم. سلام من را به مجید مسچی.بهمن جلالی .اسلامی راد و تمامی دوستان برسان و به همه بکو که من هرگز انها را فراموش نکرده و همیشه در یاد من زنده هستید سلام من را به خانم ساسانی واقایی برسانید.
اراتمند شما
لازار. واحد عکاسی