نمایشگاه عکس‌های بیست سال اخیر نیوشا توکلیان با عنوان «می‌دانم چرا شورشی آواز سر می‌دهد» با کیوریتوری ولی محلوجی روز جمعه اول اردیبهشت‌ماه ۹۶ با استقبال گسترده‌ای از علاقه‌مندان و هنرمندان در گالری آب-انبار گشایش یافت.

   نیوشا توکلیان، متولد ۱۳۶۰، عکاسی خودآموخته است که از نوجوانی در مطبوعات ایران کار کرده و از سال ۱۳۸۱ رویدادهای بین‌المللی را پوشش داده است. او به عنوان عکاس مستند، از جنگ‌های منطقه، فجایای ملی و قیام‌ها عکاسی کرده است.

   برخورد ولی محلوجی در این نمایشگاه، شکستن روایت خطی داستان‌هاست تا با ایجاد دسته‌هایی از روایات که به موازات یکدیگر حرکت می‌کنند، بتواند پیرامون عکس‌ها گفت‌وگویی باز و چندوجهی برقرار کند. این نمایشگاه سعی دارد لحظات تنهایی را با مکاشفات قلمروی متعالی کنار هم بنشاند تا سوژه‌های دچار کشمکش خود را از قید خطی بودن کادر عکاسی برهاند. این نمایش چندوجهی با پررنگ‌کردن ارکان پرتره‌نگاری و سکونی که اغلب در آثار توکلیان وجود دارد، روایات او را می‌شکافد و به‌دقت مورد بازبینی قرار می‌دهد. این گفت‌وگوی بصری با عبور از دوره‌های مختلف مکاشفات توکلیان، برداشتی پیچیده‌تر و دقیق‌تر از این ذهنیت‌های پدیدار ارائه می‌دهد. 

   اولین اتاق نمایشگاه به یک نقشه اینفوگرافیک اختصاص دارد: در مسیر جنگ (۱۳۹۵-۱۳۸۰) سفرهای توکلیان به بخش‌های مختلف عراق و سوریه را در یک دوره ۱۳ ساله وقایع‌نگاری می‌کند.

   این نقشه از نشان‌گذاری پانورامایی اجتناب می‌کند و به دنبال ارائه روایتی غیر ترتیبی از جنگ است و با عکس‌هایی که در حاشیه به نمایش درآمده شرایط بی‌مرز و بی‌پایان تباهی را مورد توجه قرار می‌دهد. تصاویر پانوراما از نتیجه‌گیری‌های قاطع و داستان‌های پندآموز می‌گوید؛ اما تصاویری که اینجا در جاهای مختلف نقشه پراکنده است قصد دارد این پنداره جهان‌شمول را براندازد و نشان بدهد که عکس‌های این نمایشگاه تمام تصویر را نشان نمی‌دهد، بلکه صرفاً عکسی است فوری از یک داستان بسیار پیچیده‌تر و بزرگتر.

   مردی که یک منبع نور را مقابل پس‌زمینه‌ای ناخوشایند و تاریک بال گرفته، سوژه عکسی است که در وسط قرار دارد. در عدنان ۳۵ ساله، (چل آقا، ۱۳۹۴) روی دیوار آشفته و نیمه‌روشن پشتی، توجهمان به تصویر زنی جوان جلب می‌شود، یک کرد سوری که در مبارزه با داعش شهید شده. سمت چپ این عکس در همان اتاق، تصویر زنی سوگوار روی صفحه تلویزیون نقش بسته و به این ترتیب قاب شده است: نگاهی خودمانی به یک تجربه دلخراش. عکس بی‌آلایش توکلیان از یک قاب درون قابی دیگر، اجازه نمی‌دهد.

   مخاطب با موضوع رخداده (یا در حال رخداد) بیش از حد راحت شود و نمی‌گذارد ساده دلسوزی کنیم. سوزان سونتاگ نسبت به اینکه زیاده ازحد در معرض تصاویر تکان‌دهنده قرار بگیریم هشدار می‌دهد، چراکه به مرور هر بار تأثیر احساس اولیه کمرنگ و پیش‌پاافتادگی غالب می‌شود. تکرار قاب درقاب، که نوعی صنعت واج‌آرایی محسوب می‌شود، جایگاه مخاطب را پیچیده می‌کند.

   پس از اوج تصاویر جنگ، به اتاق‌های دیگر نمایشگاه می‌رویم که عکس‌هایی از مجموعه صفحات خالی یک آلبوم عکس ایرانی (۱۳۹۳) در آن به نمایش درآمده است. توکلیان در این مجموعه با حمله‌ای صمیمانه به محیط خصوصی و تجربیات گروهی از دوستان که آرزوها و مشکلات مشابهی با خود او دارند، پیچیدگی‌ها و تناقضات امروزین جامعه ایران را مورد کاوش قرار می‌دهد.

   در این آثار، مانند بیشتر کارهای او، یک فیگور تنها که انگار در بی‌زمانی معلق است در مرکز تصویر قرار می‌گیرد. در این پرتره‌هایی که به دقت صحنه‌پردازی شده (چه تصاویر ثابت عکاسانه یا فیلمهای بدون حرکت) نوعی سرگشتگی تسخیرکننده از گذشته‌ای حل‌نشده و آینده‌ای نامعلوم وجود دارد. در این عکس‌ها با شرایط کامل متفاوتی روبرو هستیم، هرچند که در تجربه اندوه اشتراک دارند، اما خیلی بیشتر در راستای پیوندی صمیمی است که توکلیان با افرادی منتخب و معدود با پیشینه شهری و متعلق به طبقه متوسط ایرانی برقرار می‌کند.

   صفحات خالی یک آلبوم عکس ایرانی (۱۳۹۴-۱۳۹۳) مجموعه ای است که بر اساس آلبوم‌های کودکی تعدادی از دوستان تهرانی توکلیان گرفته شده که شش تای آنها به نمایش درآمده است. آلبوم‌ها حاوی عکس‌هایی از لحظات شاد دوران کودکی این آدم‌هاست، خصوصاً از جشن‌هایی مانند سالگردها یا اتفاقات خاص خانوادگی. در تمام اینها جمع آوری خاطرات در یک دوره متوقف و خود آلبوم‌ها هم به‌کلی رها شده‌اند و بیشتر صفحاتشان خالی و دست‌نخورده است. صفحات خالی به‌عنوان استعارهای برای رویاهای نازیسته عمل می‌کند. توکلیان این سکوت را به‌عنوان نقطه عزیمت انتخاب و امور روزانه هرکدام را دنبال می‌کند و از صحنه‌های عادی و روزمره آنها عکس می‌گیرد.

   تصویر اول هر مجموعه، بازتولید یک عکس از آلبوم اصلی است و بقیه واقعیات زمخت و عادی اتفاقات روزانه آنها در تهران را منعکس می‌کند. این آلبوم‌های بسط یافته رؤیاهای دلپذیر کودکی را که منفصل از واقعیت حال حاضر است به هم می‌ریزد. در پایان از سوژه‌ها بر تپه‌ای در تهران فیلمبرداری و زنده شده‌اند که کاراکترها در آن بی‌حرکت و معلق در زمان باقی می‌مانند.

   در مجموعه «سقوط آزاد در سامبورو: سفر به خانه‌ای امن» یک لایت باکس بخش‌هایی از گزارشی تصویری را نشان می‌دهد. متن‌های کوتاه لایت باکس داستان‌هایی بسیار وحشتناک و زنده از زخم‌های روحی افراد را بازگو می‌کند. این پروژه به سفارش سازمان غیردولتی نسل دختران در کنیا انجام شده که به دنبال پایان دادن به عمل غیرانسانی ختنه دختران است که هنوز در بسیاری از جوامع آفریقایی رواج دارد. بالای لایت باکس، دختر با لباس قرمز  (۱۳۹۳) قرار دارد، تصویری چشمگیر از یک زن جوان قدم‌هایمان را کند می‌کند و خواهان توجهی متفاوت است. نور طبیعی این عکس به بیرون کشیدن سوژه کمک شایانی می‌کند و مقیاس شکوهمند آن طالب درنگ و تأمل مخاطب است – خلق استادانه لحظه‌ای از سکون و آرامش زیر سایه قدر قدرت وحشت.

   تصویر محوری بخش بعدی مادر و کودک (۱۳۹۵) است که فیگور انسانی مرکز صحنه را به خود اختصاص داده است. موضوع قابل توجه در این عکس فرمالیسم و کیفیت نقاشانه است: صحنه‌پردازی و ترکیب‌بندی این عکس با به ذهن آوردن شمایل‌نگاری آشنای مدونا و کودک، به فیگورها حالتی والا بخشیده است. تضاد تاریکی دراماتیک با نور شدید، شبیه روشی است که به‌عنوان مثال، کاراواجو یا رامبراند پرتره‌هایشان را نورپردازی می‌کردند.

   شاید چیزی که تخیلمان را تسخیر می‌کند، رابطه‌ای باشد که بین سوژه‌ها و نگاه خیره ما برقرار می‌شود. وقتی به عکس‌های توکلیان نگاه می‌کنیم، نه تنها می‌توان بر قدرت آنها در پرتره‌نگاری گواهی داد، بلکه در نوع خیره شدن سوژه‌ها به لنز دوربین، راحتی و آسودگی قابل تشخیص است – حتی در پریشان‌ترین اوضاع. این نگاه خیره قدرتمند و چندباره، نشان‌دهنده حساسیتی است که توکلیان هنگام گرفتن لنز دوربینش به سمت سوژه‌ها صرف کرده و به این ترتیب قدرت و قیود بازنمایی را به آنها واگذار کرده است. این رفتار بصری در پرتره‌های عدنان ۳۵ ساله، چل آقا و دختر با لباس قرمز نیز دیده می‌شود. مهری که توکلیان صرف ضبط سوژه‌هایش می‌کند، فرای لحظه‌ای به اصطلاح طبیعی و بیآالیش است که صرفاً دغدغه ثبت دارد – سوژه‌ها تبدیل به مدل‌های زنده‌ای شده‌اند که با مخاطب رودررو هستند.

   اتاق ماقبل آخر نمایشگاه به‌عنوان حلقه‌ای ادامه‌دار در نظر گرفته شده است: حرکت و پیشروی از نقطه‌ای به نقطه‌ای دیگر، در کلیت حرفه عکاسی توکلیان، گفت‌وگویی سیال برقرار می‌کند؛ نوسانی بین نگاه‌های اجمالی قدرتمند که تلاش دارد درکی همه‌جانبه‌تر از کارش ارائه دهد؛ از پوشش جنگ‌ها تا جست‌وجوهای زیباشناختی. این موضوع سوژه‌ها را از هرگونه روایت مستندگرایانه عرفی رهایی می‌بخشد.

   در آخر، منتخبی از بریده رسانه‌ها از سال ۱۳۷۷ تا امروز، انتشار گسترده عکس‌های توکلیان را در نزدیک به ۲۰ سال گذشته نشان می‌دهد و یادآور دغدغه خستگی‌ناپذیر او برای ثبت رویدادهای روزانه است.

   نیوشا توکلیان کار حرفه‌ای خود را از ۱۶سالگی در مطبوعات ایران آغاز کرد. آثار او در نمایشگاه‌های هنری و موزه‌های بین‌المللی بسیاری از جمله موزه ویکتوریا و آلبرت، موزه هنری لس‌آنجلس (لاکما)، موزه بریتانیا و موزه هنرهای زیبای بوستون به نمایش درآمده است. نیوشا سال ۱۳۹۳ پنجمین دریافت‌کننده جایزه عکاسی خبری بنیاد کارمینیک بود و سال ۱۳۹۴ برنده جایزه پرنس‌کلاوس شد. توکلیان سال ۱۳۹۴ به‌عنوان نامزد عضویت در آژانس مگنوم معرفی شد. آثار او در نشریات و روزنامه‌های بین‌المللی نظیر تایم، نیوزویک، اشترن، فیگارو، کالرز، نیویورک‌تایمز، اشپیگل، لوموند، آن‌آرسی هاندلسبلاد، مجله نیویورک‌تایمز، نشنال جئوگرافیک و نیویورکر به چاپ رسیده است.

   ولی محلوجی کیوریتور و نویسنده ساکن لندن و درحال‌حاضر مشاور مجموعه آثار مدرن و معاصر ایران در موزه بریتانیاست. فعالیت‌های اخیر او در مقام کیوریتور شامل نمایشگاه‌هایی در موزه عکس فوم آمستردام، موزه هنرهای مدرن شهر پاریس، موزه ملی ماکسی قرن بیست‌ویکم، فوتو لندن، آرت دوبی مدرن، گالری وایت‌چپل و شورای برگن است. او بنیان‌گذار اتاق فکر فعالیت‌های کیوریتوری باستان‌شناسی دهه واپسین (Archaeology of the Final Decade) است که به نمونه‌هایی از فرهنگ می‌پردازد که با نابودی مادی، پیشامدهای سیاسی، اقتصادی یا انسانی از بین رفته‌اند.

   علاقه‌مندان برای بازدید از این نمایشگاه می‌توانند تا ۲۹ اردیبهشت‌ماه ۹۶ از ساعت ۱۲ تا ۲۰ به گالری آب‌-انبار به نشانی تهران، خیابان انقلاب، دروازه دولت، خیابان خاقانی، کوچه روشن منش، پلاک ۲  مراجعه کنند.
 

– سایت عکاسی اصرار و تاکید دارد خبر برگزاری نمایشگاه‌ها را، پیش از افتتاح اطلاع رسانی کند، اما متاسفانه خبر نهایی مور تایید گالری آب‌انبار چند روز پس از آغاز نمایشگاه به دست ما رسید.