از روز جمعه یازدهم اردیبهشت ۸۸ هشتمین نمایشگاه انفرادی مهرداد افسری در گالری اثر افتتاح می شود.
افسری نام "مهر تو در دل دیوانه ماست " برای نمایشگاهش برگزیده و ۱۶ عکس ۱۰۰×۱۰۰ سانتیمتر را به نمایش گذاشته پیسکل و نگارگری های شاهنامه شاه طهماسب دستمایه نمایشگاه مهرداد افسری است.
بازدید تا ۲۳ اردیبهشت از ساعت ۱۱ صبح تا ۸ شب / جمعه ها ۵ تا ۹ بعدازظهر / شنبه ها گالری تعطیل است.
گالری اثر.خیابان ایرانشهر.خیابان برفروشان.پلاک ۱۶
یادداشت عکس در مقدمه نمایشگاه:
انقلاب دیجیتال در عکاسی، امکان بازخوردهای دیگرگونه به این مدیوم وسیع بخشید. تکنولوژی دیجیتال، دنیا را مجازی کرد و از این میان، جهان توانست شکلهای دیگرگونی را نیز تجربه کند. کارخانههای سازندهی دوربینهای دیجیتال عکاسی، بر روی بازنمایی دقیق جزییات و عدم پیکسله بودن دوربینهایشان مانور میدادند و عدم نمایش پیکسل یکی از مهمترین بخشهای تبلیغاتی محصولاتشان بود، اما برای من این یک اتفاق بصری بود و هماره به آن میاندیشیدم که چگونه میتوانم از این امکان جدید استفاده کنم. شاهنامه شاه تهماسب یکی از برجسته ترین آثار هنری سرزمین ایران است. از مهمترین ویژگیهای هنر نگارگری ایران، وجه شهودی و ذهنی بودن آن است. هنرمند ایرانی از تمام عطایای طبیعی نظیر انسان، گیاه، خاک و صخره بهره می گیرد ولی هرگز به بازسازی عینی و جلوه های صوری آن نمی پردازد بلکه با استفاده از ذهن خود، طبیعت، انسان و فضای مورد نظر را کشف می نماید و متناسب با نیاز، مضمون و محتوای آن را تاویل نموده و جلوه ای دیگر و منحصر به فرد از آن ارایه می دارد. در عین حال این تصویر ذهنی با جزییات بسیاربسیار دقیق، طرح (کشیده) میشود.
در سال ۱۳۸۴ به همت آقای دکتر سمیع آذر (مدیر وقت) برای اولین بار نمایشگاهی از این آثار برجسته در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار گردید. وقتی برای اولین بار به دیدن این آثار فاخر هنر ایران رفتم، نکته ای که برایم بسیار جالب توجه بود،
ذره بین هایی بود که در ورودی موزه قرار گرفته بود و این به این معنی بود که بسیاری از ریزه کاری های این آثار، بدون چشم غیر مسلح قابل دیدن نیست. ترکیب طرح ها و رنگ هایی که استادانه در کنار هم قرار گرفته بودند.
از نظر من، هنرمند در حال می زید و خلق می کند و از گذشته الهام میگیرد و اثرش در آینده ( زمان ) جریان پیدا می کند.بعد ازخلق این عکس ها به واسطه ی کامپیوتر(پیکسله کردنشان) آنچه برایم جالب توجه بود، تضادی بود که به واسطه این عکس ها برایم ایجاد شد، وجه شهودی در نقاشی ها، در دنیای دیجیتال نیز به شکلی دیگر هویدا می گشت، بداهگی هایی که در تبدیل این آثار در دنیای دیجیتال صورت می گرفت، اینکه چگونه آثاری که بیشترین وجه اهمیتشان به ریزه کاری های درون آن است اینگونه در دنیای دیجیتال با" پیکسل" شکل می یابد، در واقع جستجویی بود برای بازخورد دیگرگون با گذشته و مکاشفه ای از هنر سرزمینم ایران.
یادداشت حمید سوری در کاتالوگ نمایشگاه:
مهرداد افسری که عکاسی را نوعی مکاشفه تصویری اندیشه می داند، بیشتر با گویشی رمزآلود، وهم انگیز، مبهم و اسطوره ای با تنالیته های تیره، گستره های بی انتها، فرم های غریب جاده، نمد در فضاهای وهم آلود، تکنیک های "بدوی" و… دیده ایم.
این بار اما گویی با افسری دیگری روبروییم: رنگ های متنوع، تصاویر آشنای نگارگری، کادرهای بسته، تکنیک دیجیتال و … . در نظر اول به نظر می آید نگارگری به تبع زمانه ابعادی بزرگتر یافته، از مدیوم شات ها دور شده؛ کادر نزدیک را انتخاب کرده و از چند ساحتی به تک ساحتی رسیده است. از نمای نزدیک، پیکسل ها خودنمایی می کنند؛ جزئیات زیاد و ریز نگارگری که برای دیدنش به ذره بین نیاز بود و شعرمولانا: "دل هر ذره ای که بشکافی را به یاد می آورد"، اکنون چهار خانه های شطرنجی ای شده اند بی هیچ رازی که نه تنها آفتابی درمیان ندارند که اگر تمرکز کنی سر گیجه هم خواهی گرفت.
از سوی دیگر افسری، نگارگری را محصول شهود هنرمند می داند که پدیده ها را نه به صورت عینی که شهودی ترسیم می کند؛ خود به جای طبیعت و پدیده ها به شگفت انگیزترین مجموعه نگارگری – شاهنامه طهماسبی- می پردازد. مهمترین ویژگی در این رویارویی واگذار کردن حاصل کار به پیکسله شدن است که بر آن کنترل کامل وجود ندارد. شهود جای خود را به تصادف داده است. تغییر رسانه، تکنولوژی و تصادف اما نگارگری را از میدان به در نبرده اند. چرا که نتیجه کار: رنگ ها چشم نواز، صحنه ها آشنا، مضامین شیرین و آثار در مجموع صمیمی اند.
عکاسی دیجیتال و نگارگری ایرانی که گویی تفاوت آنها از زمین تا آسمان است، با هم کنار آمده اند. بدیهی است افسری نه در پی به روز کردن نگارگری، و نه در پی واسازی آن است. او نه از آن دسته هنرمندانی است که با چرخشی در شیوه ی کارخود و چسباندن عناصری ایرانی؛ سعی در جلب بازار هنر آن سوی آب ها را دارند و نه جزو معدود هنرمندانی است که این شیوه را به چالش می گیرند. در این مجموعه نه از نگارگری استفاده تزیینی شده و نه با آن چالشی صورت گرفته و نه حتی برخوردی حسی و شخصی با آن شده است. به جای بازار و نقد، مکاشفه در کار است؛ مکاشفه ای تصویری. و از این رو حاصل کار مانند آثار پیشین افسری رازآلود است اما شیرین و سحرانگیز.
یادداشت شهریار توکلی در کاتالوگ نمایشگاه:
مهرداد افسری، عکاس پر کار و پر شوری است که در طول این ده سال اخیر کارنامه ای متنوع داشته، بارها و بارها نمایشگاه عکاسی گذاشته و هر بار نیز در حوزه ای متفاوت از کار پیشین اش، تجربه ای جدید را آزموده است.
تنوع و گوناگونی عکس های او، اگر در اوائل کمی غیر منتظره و آزارنده جلوه می کرد، به تدریج برایمان عادی و طبیعی شد. خود این " تنوع طلبی"، حالا دیگر بخشی از ویژگی شخصیتی و جذاب ترین بخش کارش است: این که نمی دانی حرکت بعدی او چیست، واصلا آیا نمایشگاه بعدی اش نمایش آثار عکاسی خواهد بود یا رسانه ای دیگر.
بلند پروازی ذاتی افسری، او را مقید به هیچ جای پای سختی نمی کند، و هر بار بر آن می داردش تا به سمت جدیدی سرک بکشد. سرک کشیدن هایی که بیشتر حاصل انگیزش های اتفاقی و مواجهه ی دفعتی او با پیرامونش است. هر چیزی می تواند او را در کشاندن به یک شور عکاسانه ترغیب کند: مکانی جدید، آدمی جدید، دوربینی متفاوت چون پولاروید، شیئی ویژه چون یک تکه نمد، سفری خارج از انتظار، یک نقص تصویری پیش بینی نشده، یک اتفاق کامپیوتری، و هر چیز دیگر…
گرچه ما به عنوان بیننده می توانیم با بخشی از جستجوهای او همراه شویم و با بخشی از آن نه، و بر حسب سلایق فردی خود، دست به انتخاب و داوری کارهایش بزنیم، و گرچه نظر ما برای افسری اهمیت دارد و دائم نگران قضاوتی است که در موردش می شود (و کیست که نباشد)، اما در نهایت ما در عکاسی های او چندان نقش و اهمیتی نداریم.
مهم این است که او در فرایند عمل عکاسی، شور و شوقی بی حد و حصر را تجربه می کند. اصلی ترین نکته در این است که او هنوز به شکلی کودکانه، از عکس گرفتن لذت می برد، و این شوق فراموش شده، چیز کمی نیست.
مهرداد افسری این بار و برای مجموعه ی اخیرش، در جستجویی تازه متکی بر افکت تصویری کامپیوتری، سراغ شاهنامه رفته است. او با عکاسی از مینیاتورهای شاهنامه شاه طهماسب که در موزه هنرهای معاصر نمایش داده شد، و نزدیک شدن به آن از طریق زوم دیجیتال در کامپیوتر، تصویر زیبای آشنا و کلیت هزار رنگ و بهشت وار این مینیاتور ها را کنار می گذارد و ما را به تماشای تکه ی دگرگون شده ای از آن دعوت می کند، تکه ای که دیگر نه هیچ رد و نشانی از آن تصویر اولیه دارد و نه اشاره ای به آن فضا و عالم. تصویر گنگ و محو و مبهمی که بیشتر به بیگانگی و غریبی ما با این فضا اشاره دارد.
تمهید افسری، در نمایش این غرابت، تمهید درستی است. نسل ما، دنیا دنیا از آن عالم و فضای فکری، و از آن ساختار ادبی و نمایش تصویری دور است.
مسئله مورد اشاره فاصله و عدم ارتباط ما با شاهنامه است. حالا چه فرقی می کند که روز به روز از آن دورتر می شویم، و یا زوم به زوم به آن نزدیک تر.