آورگان کرد عراقی، ۱۱ آگوست ۲۰۱۴، عکاس: Olivier Laurent
بدون شک هر عکسی میتواند تاثیر خاصی بر انسان داشته باشد، کافیست ببیننده با دقت و گاهی با نیم نگاهی تخصصی بدان بنگرد، آنگاه او را در بهتی عمیق فرو خواهد برد. درک و دریافت عکس توسط افراد متفاوت است و هر فرد بسته به دامنهی اطلاعات و نحوهی دیدش، عکس را تفسیر و تاویل میکند.
برای مثال عکس یادگاری از نوع عکسهایی است که امروزه از بیشترین سطح تولید برخوردارند. هر چند ماندن در تصاویر و ثبت لحظه ریشهای کهنتر از خود عکس دارد و قدمت آن به هنر نقاشی برمیگردد، اما بنا به گفتهی والتر بنیامین با روی کار آمدن هنر عکاسی این ثبت عمومیتر و ارزانتر شد. به نحوی که امروزه با وجود دوربینهای دیجیتال و موبایل هر کسی به راحتی میتواند تصویری از خود و اطرافیاناش داشته باشد.
رولان بارت در فصل دوم کتاب «اتاق روشن» به عکسی از دوران کودکی مادرش اشاره میکند؛ عکسی که موجب تحریک احساسات هر روزهی وی میشود، اما خود این حس به زعم بارت، موضوعی شخصی است و نمیتوان آن را در فرد دیگری جستجو کرد، به همین دلیل نویسنده از انتشار عکس مزبور در کتابش امتناع میکند.
با این حال توجه به تصاویر عمومیت یافته و آرشیوی موید جایگاه علمی و تخصصی این هنر است که به عنوان محل تلاقی احساسات جمعی با اقبال روزافزونی روبرو شده است. عکسهای قدیمی از شهری که در آن سکونت داریم در همان حال که حس نوستالژی را در ما زنده میکند، خود جزیی از تاریخ آن منطقه محسوب میشود؛ عکسهای که گاه موجب بازنگری در متن تاریخی این نواحی میشود.
امروزه اخبار جهان توسط عکس به ما نشان داده میشود. گرچه با روی کار آمدن تلویزیون و پخش تصاویر زنده از این جعبهی جادویی با فاصلهی کم از واقعه، از اهمیت خبررسانی عکس کاسته است، با این حال، تصاویر منتشر شده در روزنامهها، نشریات و گاه فضاهای مجازی میتواند منبع مناسبی برای یادآوردن و همزیستی تعاملگرایانه با آن اتفاقات باشد.
برای مثال با دیدن تصاویر تکاندهنده از اتفاقات و پیشآمدهای خبری امروز جهان اعم از غزه، عراق، اوکراین، سوریه و سویههای فاجعهی انسانی در آنها، میتوان به اهمیت شایان منطق یادآوری عکسها پی برد؛ دیدن این عکسها موجب همدردی و همذاتپنداری با خود فاجعه و تعمیم آن به زندگی خود و اطرافیان میشوند.
حال با چنین پیشینهای از اهمیت موضوعی عکس در حیات امروز به تصاویر منتشر شدهای از خبرگزاری رویترز با عنوان «آورگان عراق» خواهیم پرداخت، و سعی میکنیم از این رهگذر به لایههای پنهان این فاجعه که در متن عکسها ثبت شدهاند بپردازیم.
آنچه در بارگذاری این عکسها قابل توجه است خود موضوع آوارگی کردهای عراقی است که به محض دیدن آن، تکراری بودنشان به ذهن متبادر میشود: انگار بایستی این اتفاق روتینوار هر چند سال یک بار برای کردها رخ دهد. مردمی که خانه و کاشانه خود را دست خالی یا در حد یک ساک دستی رها کردهاند و مسیری پر فراز و نشیب را برای زنده ماندن و یافتن مامنی جدید پشت سر میگذارند.
آوارگان اقلیت کرد ایزدی عراق، ۱۱ آگوست ۲۰۱۴، عکاس: Rodi Said
در میان این تصاویر عکسی که بیش از همه جلب توجه میکند تصویری است که «مادر مهاجر» اثر «دورویتا لانگ» را به یاد میآورد: مادر و سه فرزندش در پیشزمینهٔ عکس، بدون داشتن هیچ وسیلهای در بیابان آواره شدهاند و جمعیت زیادی در پشت سر آنان در حال حرکتند. کودکی در بغل مادرش و دو کودک دیگر در چپ و راست وی، خستگی چنان به آنان فشار آورده که حضور یکدیگر را احساس نمیکنند و تنها به پیمودن راه میاندیشند.
نگاه مادر به دوردست انگار خواهشی است برای به اتمام رسیدن راه. کودک سمت چپ با لباسی روشن چهرهای بیرمق دارد، موهایش آشفتهست و انگار دچار سردرگمی است و از مسیر منحرف شده.
دختر سمت راست که اندکی بزرگتر و نزدیکتر به مادر است، سختی راه حوصله وی را سر برده، وی با نگاه به پایین گوشهای از موهای خود را در دهان گذاشته است. شاید تنها ثروت مادر گوشوارهٔ دخترانش باشد. در کمی عقبتر باز کودکان را میبینیم که پا بر زمین داغ در حال حرکتاند و مردمی که در پلانهای بعدی اکثرا دست خالیاند. توانایی عکاس در انتخاب لنز، قرار دادن افراد در جای مناسب با کمترین تداخل در کادر، گویای مناسب بودن محل خط افق و ثبت لحظهای از نگاه مادر است.
گذاشتن خود جای این افراد از تلخترین تصوراتی است که هر انسانی میتواند در ذهن داشته باشد. مطمئنا توانش این تصویر به قدری است که تمامی مردم دنیا با رنج ضمنی آن احساس همدردی خواهند کرد، بجز کسانی که بانی این فاجعه هستند، آنان چنین عکسهای را مایه پیروزی خود میدانند!
این تصاویر بیشک تاثیر زیادی بر مردم و واکنشهایی در پی خواهند داشت. راهپیمایی و محکوم کردن این اعمال از سوی مردم، جمعآوری کمکهای بشردوستانه، پیگیری و برگزاری جلسات سیاسی مهم از برکات تاثیر چنین عکسهایی است. بیشک این عکسها در تاریخ خواهند ماند و سند معتبری از اتفاقات آن برهه از تاریخ خواهند بود.
عالی بود…ممنون