نویسنده: مایکل ریچمن

” در عکاسی، خلاقیت یک فرآیند سریع و لحظه ای است، یک فوران است، یک عکس‌العمل است. گذاردن دوربین در خط آتش چشم ها، و ربودن لحظه با این جعبه کوچک هر زمان که صحنه ای شما را متحیر ساخت، قاپیدن لحظه در میان هوا، بدون کلک، بدون اینکه فرصت دور شدن به آن بدهید. انگار یک نقاشی خلق می کنید، در هر همان دم که عکسی را می‌گیرید.”
هنری کارتیه برسون

مقدمه
این روزها مرا بیشتر بخاطر عکسهای منظره‌ام می‌شناسند، ولی من کارم را بصورت یک عکاس مستندنگار و فتوژورنالیست شروع کردم. این دوره عمدتا بین دهه ۶۰ تا ۷۰ بود. اخیرا دوباره به عکاسی در خیابان بازگشته‌ام و سعی در کشف مجدد این جنبه از عکاسی دارم.

image001.jpg

فرشته. تورنتو ۱۹۶۶
با یک لایکا M3 و لنز ۵۰ mm f/2 Summicron عکاسی شده است.

عکاسی خیابانی و حریم خصوصی
عکاسی خیابانی مستلزم نزدیک شدن به مردم است، غالبا خیلی نزدیک. برای این که در چنین شرایط عکاسی موفق باشید شما باید در صحنه باشید، جزئی از آن، نه یک ناظر دور، و این بدان معنی است که با لنز واید عکاسی نمایید، لنزی که حداکثر ۵۰ م.م. باشد. با یک لنز زاویه باز شما یک شریک در صحنه هستید و با تله فتو در بهترین حالت یک ناظر و در بدترین حالت یک فضول محسوب می‌شوید.
عکاسی به این طریق به معنی وارد شدن در حریم خصوصی معمول مردم است. به همین خاطر مکانهایی مانند خیابانهای شلوغ شهرهای بزرگ، میان راهها، کارناوالها، رژه‌ها و نظایر آن مکان‌های مناسبی برای این نوع عکاسی هستند.

image002.jpg

قماربازان – تورنتو ۲۰۰۱
با لایکا M6 TTL و لنز 35mm f/1.4 Summilux ASPH

هر چه شلوغی بیشتر باشد، محدوده حریم خصوصی افراد کوچکتر می‌شود. هر چند حریمی را که فرد برای خودش محفوظ می‌داند و انتظار دارد دیگران رعایت کند تا حد زیادی به فرهنگ هر جامعه بستگی دارد. در بعضی از کشورها بیشتر از سایر جاها مردم بصورت عادی در انظار عمومی می‌ایستند، صحبت می‌کنند و بیشتر هم را در آغوش می‌گیرند. اما قوانین ننوشته عمومی همه جا حاکم است.
در یک نمایشگاه، در میان راه یک کارناوال، در یک اتفاق ورزشی، رژه، کنسرت یا مراسم عمومی، نیاز مردم به حریم شخصی و بنابر این به تنهایی کاهش می‌یابد. سطح تحریک احساسات نیز در این گونه وقایع بالاتر است که باعث کاهش احساس نیاز به حریم بیشتر می‌شود. در بیشتر این موقعیت ها مردم سرگرمند و بنابر این راحت‌تر با موضوعات مختلف برخورد می‌کنند.
بدترین وضعیت شلوغی را می‌توان یک آسانسور پر از جمعیت تصور کرد. مردم در فضایی کوچک به صورت شانه به شانه با غریبه‌ها ایستاده‌اند. در چنین شرایطی شاید گرفتن عکس یک تعرض غیر قابل تصویر باشد، هر چند که انجام آن عملا غیر ممکن هم نیست.
اطلاع از چنین موضوعاتی برای عکاسی خیابانی موثر و جالب بسیار مهم است. اگر دوربین را در صورت کسی بگیرید که تنها روی نیمکت خالی یک پارک در حال مطالعه است، به احتمال زیاد با برخوردی خشن روبرو خواهید شد. اما می‌توانید خیلی راحت به کسی که در میان یک جمعیت در حال تماشای بازی فریزبی کودکان است حتی نزدیکتر از موقعیت قبلی شوید.

بیان داستان در یک عکس تکی

image003.jpg

پسر و پروازکنندگان- تورنتو، ۲۰۰۱

فرض کنید از میلیونها کارمند در کنار هم در حال کار پشت ماشین تحریرشان، یک عکس اتفاقی می‌گیرید، این عکس اگر خیلی lممتاز و عالی نباشد، حداقل یک عکس جالب خواهد بود. اما چه چیزی برای گفتن دارد؟
من فکر می‌کنم برای اینکه یک عکس خیابانی موفق باشد باید چیزی در صحنه بصورتی معنادار با عکاس حرف بزند، حتی اگر چیزی باشد که فوری هم آشکار و قابل تشخیص نباشد. عکاسی خیابانی موثر بیان یک داستان در یک عکس است، نه فقط ثبت ساده چیزی که در زمان و مکان مشخصی وجود داشته است.

عکاسی از کودکان در جمع

image004.jpg


دختر و عروسکها – فلورانس- ۲۰۰۱، Canon D30 و لنز ۲۸~135mm IS

این دختر کوچک مقابل پنجره یک فروشگاه عروسک در فلورانس استالیا ایستاده بود. وادین کودک دقیقا پشت سر او ایستاده بودند و من همراه همسرم به سمت آنها قدم می‌زدم. قبل از بالا بردن دوربین به سمت چشمم لبخندی به والدین کودک زدم و آنها هم در جواب به من لبخند زدند. ما جذابیت آنچه را که می‌دیدیم تشخیص دادیم. بعداز گرفتن چند عکس، دوباره به هم لبخندی زدیم و به راه خودمان ادامه دادیم. اگرمن با همسرم نبودم نمی دانم عکس العمل آنها نسبت به من همینطور بود یا نه.
به این جنبه از عکاسی خیابانی با احتیاط نزدیک شوید. عکاسی از دختری کوچک که روی شانه پدرش نشسته است یک موضوع است و عکاسی از یک کودک تنها در یک مکان عمومی هم موضوعی کاملا متفاوت است. “جان برانلو” که یک عکاس خیابانی حرفه‌ای است به من نصیحتی کرد، گفت در نظر بگیر اگر دختر کوچک شما یک روز خانه بیاید و بگوید پدر، امروز یک مرد در پارک عکس مرا گرفت، چه فکری می‌کنید.

چه تجهیزاتی لازم است؟
براحتی می توان گفت از هر دوربین قابل حملی می‌توان استفاده کرد. ولی از روی تجربه می توان گفت که دوربین‌های رنج فایندر بدلایل مختلفی ارجحیت دارد. این دوربینها بخاطر اندازه کوچک‌تر و قیافه خاص‌شان که در دید غیر عکاسان چندان جدی به نظر نمی‌رسند بهترند. مثلا به کسی که یک دوربین Nikon F5 با لنز ۷۰-210mm Zoom در دست دارد عکاس حرفه‌ای می‌گویند، ولی کسی که یک Leica M6 با لنز 35mm دارد را چندان جدی نمی‌گیرند.
البته در این نوع عکاسی بیشتر روی دست عکاسی می‌شود و دوربین‌های رنج‌فایندر با بخاطر اینکه آینه متحرک و مکانیزم‌های مربوطه را ندارند، معمولا قادر به گرفتن عکسهایی شارپ‌تر در سرعت‌های یکی دو گام پایین‌تر شاتر نسبت به SLR ها هستند.

image005.jpg


شمارش – تورنتو، ۲۰۰۱
دوربین Leica M6 TTL و لنز f/1.4 Summilux ASPH

بخاطر نیاز به تغییر فاصله سریع نسبت به سوژه برای تغییر پرسپکتیو، در اختیار داشتن چند انتخاب برای لنز مهم است. بهترین راه برای تغییر سریع لنز این است که مجبور به تعویض لنز نباشید! این یعنی یک بدنه دیگر همراه داشته باشید. بدنه کوچک و سبک رنج فایندرها در این مورد نیز بسیار کمک می کند.
برای انتخاب لنز من همیشه از لنزهایی با فاصله کانونی ۲۸ م.م.، ۳۵ م.م.، و ۵۰ م.م. برای عکاسی خیابانی استفاده می‌کنم. لنزهای با فاصله کانونی بلندتر به ندرت بکار می‌آیند. لنز وایدتر مانند ۲۱ م.م. یا ۲۴ م.م. یا حتی ۱۲ م.م. یا ۱۵ م.م. نیز می تواند دیدی خاص برای عکس ایجاد گندف ولی کم استفاده است. استفادهاز لنزهایی چنین واید روی دوربین های رنج فایندر نتیجه معکوس داردف چون این دوربینها برای استفادهاز چنین لنزهایی نیاز به یک منظره یاب کمکی دارند. هر چند همانند عکس چرخ و فلک که در بالا دیدید، ممکن است نتیجه کار ارزش تحمل سختی و تلاش بیشتر را داشته باشد.
(نگارنده در مورد نوع فیلم هم توضیحاتی ارائه داده بود، ولی بخاطر کمتر استفاده شدن از نگاتیو در این دوره زمانه این بخش از توضیحات از اصل مقاله ترجمه نشد. با توجه به توصیه‌ نگارنده در مورد نوع فیلم، می توان بصورت معادل استفاده از ایزو‌های بالای ۴۰۰ تا ۱۶۰۰ و نیز استفاده از افکت‌های سیاه و سفید و رنگی مختلف را برای شرایط مختلف توصیه نمود.)

دوربین‌های جیبی
همانند هر نوع عکاسی، در این نوع نیز وسایلی ایده‌ال برای عکاسی وجود دارد که ذکر شد و وسایلی نیز هستند که می توانند فرصت‌ساز باشند. در حالی که شاید بیشتر عکاسان خیابانی موافق باشند که شاید دوربین‌های سری M لایکا بهترین وسیله برای این نوع عکاسی هستند، ولی با یک دوربین جیبی با کیفیت نیز می توان بخوبی دراین زمینه کار کرد. این دوربینها لنزهای قابل تعویض یا سریعی ندارند، اما با دوربینهای امروزی براحتی می توان با f/2.8 و فاصله کانونی ۲۸ یا ۳۵ م.م. با ایزو ۴۰۰ عکسهای بسیار خوبی با این دوربینها تهیه نمود.
من دریافته‌ام که در هنگام سفر با قرار گرفتن در یک فضای نا آشنا ادراکات من قوی‌تر شده و فرصت‌های عکاسی بهتری را می توانم پیدا کنم.

image006.jpg


بچه مدرسه‌ایها – لندن، ۲۰۰۲. دوربین Ricoh GR1s 28mm f/2.8 lens

این صحنه وقتی درایستگاه کلافام در حومه لندن منتظر ترن بودم نظر مرا بخود جلب کرد. من در حال رفتن به یک قرار ملافات برای نهار بودم و برای عکاسی کردن از قبل برنامه‌ریزی نکرده بودم. اما این صحنه پسر مدرسه‌ای که در افکارش غوطه‌ور شده بود نظر مرا بخود جلب کرد. یک دوربین کامپکت Ricoh GR1s در جیب داشتم و به واسطه همین دوربین چند ثانیه بعد چنین عکسی را در اختیار داشتم.

فنون عکاسی

image007.jpg


سه زن – تورنتو، ۲۰۰۲، دوربین Leica M7 با لنز Tri-Elmar 35mm

مرموز نباشید. یک کیف دوربین بزرگ کوله‌ای عجیب و غریب همراه نبرید. یک کیف شانه‌ای کوچک که اندازه بدنه دوربین و لنز و تجهیزات ضروری جا داشته باشد کافی است. لباسی ساده و غیر فاخر بپوشید. لباسی شبیه به مردمی که می‌خواهید عکس‌شان را بگیرید بپوشید. دوربین‌تان را مخفی نکنید. بصورت مرموز و مخفیانه عکس نگیرید. از فاصله دور با لنز تله دردکی عکس نگیرید. یک ناظر یا سرک کش نباشید، بلکه در متن ماجرا مشارکت کنید.
یک روش که من هنگامی که با یک موقعیت مناسب برای عکاسی برخورد می‌کنم، استفاده می‌کنم این است که به سمت آن سوژه می‌روم و مشاهده می‌کنم و با او مشارکت می کنم. دوربین را به چشمم نزدیک می‌کنم و نور را چک می‌کنم و فوکوس را تنظیم می‌کنم، سپس آن را پایین می‌آورم و از گردن یا بازویم آویزان می‌کنم. هرگز مخفی نمی کنم که دارم عکاسی می‌کنم. سپس وقتی دیدم که ترکیب مناسبی برای عکاسی ایجاد شده است، دوربین را مقابل چشمم برده و شروع به عکاسی می کنم. با این روش من برای بهترین لحظه عکاسی آمادگی لازم را دارم و کسی ناگهان از اینکه می‌بیند من دارم عکس می‌گیرم متعجب نمی‌شود.
حالات مردم بسیار سیال است و فرصتهای ترکیبی موقعیت‌های مختلف معمولا بسیار متغیر است. شکار لحظه مناسب بخصوص وقتی بیش از یک نفر در کادر است به سختی کار یک عکاس ورزشی در عکاسی از یک حرکت لحظه‌ای ورزشی است. تا هنگامی که اتفاق مورد نظر فروکش نکرده به عکاسی ادامه دهید. تا جایی که می‌توانید عکس بگیرید. نگران فیلم نباشید (م. البته با دوربینهای دیجیتال دیگر از این لحاظ نگرانی وجود ندارد.)
نهایتا این که لبخند بنید. همیشه لبخند بزنید. اگر کسی دوست نداشت عکسش را بگیریدف عکس نگیرید. اگر کسی از جلوی دوربین فرار کرد، به حریم شخصی‌اش احترام بگذارید و سعی نکنید به هر کلکی دشه از او عکس بگیرید. لبخند بزنید و سعی نمایید شوخ باشید.

مباحث مرتبط بااین موضوع در تالار گفتگو:
ترس از عکس و رروشهای مقابله با آن

منبع: luminous-landscap