سلف پرتره تین تایپ اثر جیمز میلار
توضیح «سایت عکاسی» – این مطلب توسط مجله آنلاین «ری زن» به طور اختصاصی برای «سایت عکاسی» تهیه شده است. لاتی دیویس در این مقاله سعی کرده است علت جذابیت و محبوبیت روز افزون عکاسی به روش کلودیون مرطوب [تر] را دریابد.
امروزه استفاده از روش کلودیون مرطوب به عنوان یک فناوری ثبت عکس چندان توجیهی ندارد. هرچند این تکنیک نسبت به تمام تکنیکهای دیگر اختراع شده در تاریخ عکاسی بالاترین وضوح عکس را تولید میکند (البته به همراه عکاسی دیجیتال، این را نباید از قلم انداخت)، اما زحمت زیادی میطلبد و عکس نهایی نیز در آن غیرقابل پیشبینی است. در بهترین حالت، تولید هر قطعه عکس به این روش حداقل ۲۰ دقیقه زمان می برد. البته که بخش بزرگی از جذابیت این عکسها به دلیل ظاهر خاصشان است، اما در آن صورت این همه اپلیکیشنهای گوشی که عکسها را به فرمتهای کالوتایپ (۱)، داگروتایپ (۲) و تین تایپ (۳) تغییر میدهند چه؟ مگر آنها هم همین نوع عکس را خلق نمیکنند؟ میخواستم بدانم چرا بعضی از عکاسان کنونی با اصرار بر استفاده از تکنیکهای قدیمی، تا این اندازه کار را برای خودشان سخت میکنند. این بود که چند تایشان را پیدا کردم و با آنها صحبت کردم.
«مشارکت فعالانه»، عبارتی بود که در این مکالمات زیاد از آنها شنیدم. تونی ریچاردز به من گفت: «من زمان بسیار زیادی را صرف دیدن عکسهای پیکسلی میکنم. برای من بهترین فرآیند، فرآیندی است که مهارت، احساس و رایحه در آن دخیل باشد.» از نظر جیمز میلار، یکی از جذابیتهای کلودیون مرطوب «وجود صفحه فلزی در قلمروِ فیزیکی» است. او در حال حاضر مشغول تهیه یک « تاریخچه تین تایپ» ازهنرمندان اجرایی لندن است، برای نمایشگاهی که قرار است امسال برگزار کند. «تین تایپ» عکس پوزتیوی است که به روش کلودیون مرطوب بر روی فلز تیره تولید میشود.
«مادر» اثر فلورا مزاروس
وقتی در باغی در لندن از نزدیک شاهد کارش بودم، کاملا احساس میکردم که از لمس کردن عکسها و از این که آنها «واقعی» هستند چه قدر لذت میبرد. رویکرد فلورا مزاروس به این عکسها، جنبش غذای سنتی را به یاد من میآورد، تمایلی به کاهش سرعت انجام کارها برای درک کردن آنها. «این فرآیند شما را مجبور می کند در مورد اجزای کار فکر کنید، [و شما را ملزم میکند] که بر روی یک عکس دو ساعت یا حتی دو هفته کار کنید.» وقتی از او دلیل افزایش محبوبیت این تکنیکهای جایگزین را پرسیدم، گفت: «بعضی وقتها این موضوع فقط دلایل زیبایی شناسانه دارد. بعضیها میخواهند عکسی منحصر به فرد خلق کنند که کاملا با دنیای دیجیتال بیگانه باشد و بعضیها فقط به دلیل نوستالژیاش آن را دوست دارند.»
اپلیکیشنها هیچ گاه نمیتوانند عکس تین تایپ خلق کنند. آنها فقط میتوانند ظاهر یک عکس را شبیه آن کنند. تا زمانی که تکه فلزی ۸ در ۱۰ اینچی از گوشی تلفن بیرون نیاید، عکس تولید شده در بهترین حالت فقط یک عکس تقلیدی است. گرگ باربر، عکاس آمریکایی، در این رابطه میگوید: «مثل این میماند که شما یک کیف قلابی لویی ویتون بخرید. قیافهاش خیلی شبیه است اما به هرحال اصل جنس نمی شود.»
ننسی و تولوز، از مجموعه «کار با زمین» اثر گرگ.جی. باربر
باربر در حال حاضر به همراه انجمن کشاورزی محل زندگیاش مشغول کار روی پروژهای به نام «کار با زمین» است. پروژهای که خودش میگوید احتمالا ۵ یا ۶ سال طول میکشد. «دوست دارم خودم را غرق کار کنم و تعهد بلندمدت داشته باشم. برای این پروژه تین تایپ را انتخاب کردم چرا که این شیوه کار مربوط به دورهای است که نسبت به الان وابستگی ما به کشاورزی بیشتر بود. دورهای که گذشته است.»
عناصری مثل تلاش و کار با دست، که در هر دو فرآیند کشاورزی و عکاسی تین تایپ وجود دارد، در این پروژه باعث ایجاد نوعی نزدیکی بین عکاس و کارگران میشود. «این افراد به خاطر یک لقمه نان خود را غرق در خاک و خل میکنند، اما خیلی اوقات احترام لازم به آنها گذاشته نمیشود. من میخواهم به آنها احترام بگذارم. میخواهم به آنها بگویم: هی! شما مهم هستید!»
این موضوع برای من کاملا آشکار شد که کار کردن به این شکل نسبت به هر شکل دیگری از عکاسی نیازمند برقراری شیوه متفاوتی از تعامل است. در این روش واقعاً هیچ راه دیگری برای گرفتن عکس وجود ندارد جز اینکه عکاس و سوژه کاملا با هم همکاری کنند. «این فرایند یک بده بستان است. من از آنها [تاثیر] میگیرم، آنها از من [تاثیر] میگیرند و در نهایت هر دو لذت میبریم. یک نوع همکاری شگفت انگیز در این روش هست که در هیچ روش دیگری وجود ندارد.»
کارل رادفورد عکاس بریتانیایی و یکی از اولین عکاسان مدرنی که به روشهای قدیمی روی آوردند، طی کار روی پروژه معدن سنگ کرکستون در سال ۲۰۱۱، این رابطه خاص بین عکاس و هنرمند را تجربه کرد. تجربهای که او را مبهوت کرده بود. «این یک همکاری حقیقی است، نه یک عکس دزدی.» او فرآیندهای جایگزین را «پادنهادی در برابر نهاد دسترسی آسان به عکسها» مینامد. من هم با او موافقم.
استیو «تگ» سینت از مجموعه «پروژه ایستگاه قایق نجات» اثر جک لو
این احترام متقابل در «پروژه ایستگاه قایق نجات» جک لو هستهی اصلی کار است. در این مجموعه ماموریت عکاسی از ۲۳۷ عضو قایقهای نجات آر ان ال آی (RLNI:Royal national lifeboat institution) در بریتانیا و ایرلند به این عکاس داده شده است. او میگوید: «برای این پروژه روش صفحه مرطوب را انتخاب کردم چون نمی خواستم مثل فرفره کار کنم.در این فرآیند باید همه شرکت داشته باشند. شما باید از موضع احترام ودرک متقابل، [نسبت به کار] تعهد ایجاد کنید.»
در تمامی مکالمههایم درباره فرآیندهای قدیمی عکاسی، چیزی که بیشتر از همه با آن برخورد کردم میل عکاسان برای خلق نوعی اصالت بود. اصالتی که بخشی از آن از خود این فرآیندها به عاریت گرفته شده، و بخش دیگر آن به دلیل زمانی که اجرای آنها میطلبد به وجود میآید. جالب اینجاست که از نظر جک، این صفحات پوزتیو به «مجسمه» میمانند، زیرا سه بعدی بودن و منحصر به فرد بودنشان درک او را از ماهیت و معنای این آثار دگرگون کرده است. او آنها را «صفحات ضبط شده زمان»، «۶ ثانیه از وجود سوژه» و «نفسها و تپش قلبهای اتفاق افتاده در طول مدت نوردهی» خطاب میکند. برای او فرآیند کار مهم نیست، بلکه بیشتر تجربههایی که این فرآیند به وجود میآورد مجذوبش میکند.
آخرین نور، دان بریستی از مجموعه «لحظه دریافت» اثر الکس بوید
در میان تمام هنرمندانی که با آنها صحبت کردم، «الکس بوید» تنها کسی است که از آدمها عکس نگرفته و فقط روی عکاسی منظره تمرکز کرده است. برای این کار او زحمت بدنی بسیار زیادی میکشد و زمان خیلی زیادی هم صرف میکند. به نظر میرسد هدف او از حمل کردن پرمشقت این وسایل سنگین و عجیب و غریب و بالا بردن آنها از دامنه ی کوه، احترام گذاشتن و اهمیت دادن به سوژهاش است. از دیدگاه او، این زحمات تمرکزش بر سوژه را افزایش میدهد و از طرفی فرآیند ظهور عکس نیز به عنوان منبع تغذیه اطلاعات برای عکس نهایی عمل میکند.
مشی الکس «تلاش برای پاسخ دادن به مناظر طبیعی از طریق به وجود آوردن رابطهای تصویری، عاطفی و فیزیکی» است. اکنون که کنترل او بر این فرآیند بیشتر شده، تواناییاش برای اعمال مقصودهای هنرمندانه در عکس نیز افزایش یافته است. «متوجه شدم که میتوانم از تولید صرف عکس فراتر روم و از این فرآیند به عنوان واسطهای برای انتقال معنا استفاده کنم.»
به نظر میرسد در کار بوید و دیگر عکاسان معاصر که از روشهای قدیمی عکاسی بهره میگیرند، «تجربه» عنصری کلیدی است که بیشترین نقش را در به وجود آمدن عکس نهایی بازی میکند. به کارگیری یا عدم به کارگیری این روشهای ویکتوریایی موضوعی است کاملا شخصی و محبوبیت کنونی آنها نیز ممکن است در اصل واکنشی به عکاسی دیجیتال باشد، اما به هرحال این نوع عکاسی فعلا در ابتدای مسیر پختگی خود قرار دارد. جک لو میگوید از زمانی که پروژه جدیدش را شروع کرده شخصیتش کاملا دگرگون شده است. تونی ریچاردز هم به خوبی این تجربه را در یک جمله خلاصه می کند: «صفحه مرطوب مرا سرعقل نگاه میدارد.»
پانوشتها:
۱- روشی برای ثبت عکس که در سال ۱۸۳۵ توسط شیمی دان انگلیسی، هنری فاکس تالبوت اختراع شد. در این روش، از کاغذ حساس شده به نیترات نقره با ترکیبی از سدیم کلرید و اسید گالیک استفاده میشود. مزیت این روش نسبت به روش داگروتایپ (که پیش از آن وجود داشت) این بود که قابلیت تهیه نسخههای فراوان از عکسها را فراهم میآورد.
۲- روش ثبت عکس بر روی صفحه نقره. این شیوه را لوئی داگر مخترع و عکاس فرانسوی در سال ۱۸۳۷ اختراع کرد.
۳- روش تهیه عکس پوزتیو بر روی فلز تیره.
منبع:
photoworks