عکاس: Christope Agou
 

  همان‌طور که آسمان‌خراش‌ها در دهه ۲۰ قرن بیستم جنبه جدیدی از زندگی شهری را تعریف می‌کردند راه‌اندازی مترو در دهه ۳۰ تعریف تازه‌ای به زندگی شهری اضافه کرد. در پی کشف و شهودی که عکاسی برای عکاسان به ارمغان می‌آورد واکر اونز (۱۹۷۵-۱۹۰۳)  اولین عکاسی بود که سعی در کشف جنبه‌های تازه اجتماعی این پدیده جدید کرد.

  واکر اوانز از سال ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۱ با دوربینی که در زیرکتش پنهان بود وارد مترو شد و دنیای مسافران متروی نیویورک را به تصویر کشید. عکس‌های اوانز گستردگی خاصی دارد گاهی به نرمی ‌وارد تنهایی مسافری خسته می‌شود و گاهی ما را با نگاه خیره مسافری دیگر روبرو می‌کند گویی متوجه نگاه نافذ دوربین اوانز شده باشند.



   به خاطر خاصیت مخفی بودن دوربین اوانز و نوع ترکیب‌بندی عکس‌های او، لذت چشم‌چرانی که سوزان سانتگ از آن صحبت می‌کند دو چندان می‌شود و چنان که اوانز در مورد مجموعه‌اش می‌گوید «پرده‌ها کنار رفته و نقاب‌ها کنار زده شده اند» ما در سوژه‌های اوانز ترس از ثبت شدن را نمی‌بینیم. در جایی دیگر اوانز اضافه می‌کند که « مسافران مترو چنان در افکار و احساسات خود غرق می‌شوند که حتی در تنهایی خود مقابل آینه اتاق خوابشان هم چنین نیستند.»



    اوانز مجموعه خود را با نام “Many are called” (همه دعوت شده‌اند) را در سال ۱۹۶۶ منتشر کرد یعنی ۲۵ سال بعد از اتمام پروژه و با به نمایش درآوردن آثارش در موزه هنر مدرن، این کتاب با مقدمه‌ای از James Agee که در سال ۱۹۴۰ برای این کتاب نوشته بود به چاپ رسید.
 
 عکاس بعدی که بین سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۶ از متروهای نیویورک عکاسی کرد، Bruce Davidson (۱۹۳۳) عکاس مگنوم است. دیویدسون کاملا نقطه مقابل اوانز از لحاظ شیوه عکاسی است، وی با لنزهای مختلف و فلاش و تجهیزات کامل پا به دنیای مترو گذاشت! 



  دیویدسون در مصاحبه ای که با یکی از مجله‌های نیویورک داشت گفته است: «می‌دانستم برای عکاسی در مترو باید آمادگی جسمانی خوبی داشته باشم.» به همین دلیل قبل از اینکه شروع به عکاسی مترو کند خودش را از لحاظ بدنی کاملا آماده کرده بود. دیویدسون در مدتی که از مترو عکاسی می‌کرد با اتفاقات مختلفی روبرو شده بود و حتی یک بار دوربینش ربوده می‌شود.



  روش عکاسی دیویدسون به این نحو بود که سوژه‌هایش را زیر نظر می‌گرفت و معمولا قبل از اینکه عکس بگیرد از آنها اجازه می‌گرفت و آدرس آنها را برای ارسال عکسشان می‌گرفت و یا در مواقع معدودی برای اینکه سوژه مورد نظر از حالتی که دارد خارج نشود اول عکس می‌گرفت و سپس توضیحات را به شخص مورد نظر می‌داد.
 
  دیویدسون در ابتدا سیاه‌ و سفید عکاسی می‌کرد اما به مرور زمان متوجه شد که دنیایی که می‌خواهد به تصویر بکشد تنها با حضور رنگ‌ها است که به درستی تعریف می‌شود. در عکس‌های دیویدسون انسان و زمینه‌ای که در آن قرار گرفته‌اند باهم تعریف می‌شوند و همین طور استفاده از فلاش جلوه‌ای غریب به عکس‌هایش داده است و سوژه‌ها در عین آگاهی گویی در فضای مبهمی‌غوطه‌ور هستند.

 Luc Delahye ( متولد سال ۱۹۶۲) عکاس مگنوم بین سال‌های ۱۹۹۵ و ۱۹۹۷ با رویکرد معاصری در تلاش برای حذف خود (عکاس) از پروسه  ثبت تصویر مانند اوانز با دوربین مخفی شده‌ای شروع به عکاسی از مسافران مترو کرد در واقع کسانی که در صندلی مقابل وی می‌نشستند سوژه عکس‌های دلاهی بودند. 
 
  تلاش وی بر این بود که عکس‌هایش شبیه به عکس‌های خروجی photo boothها شود در واقع عکاس نقش یک photo booth سیار را ایفا می‌کرد دغدغه وی در این مجموعه رابطه میان عکاس و سوژه‌هایش بوده است و با کراپ‌هایی که از عکس‌هایش می‌کرد آنها را شبیه عکس‌های پرسنلی می‌کرد، عکس‌های سرد و بی‌روح دلاهی بی‌شباهت به عکس‌هایی که زوج آلمانی Becherها از منابع آب می‌گرفتند نیست.



   ۹۰ عکس از مسافران مترو پاریس در کتابی بنام l’ autre (دیگران) با متن‌هایی از ژان بودریار نظریه‌پرداز فرهنگی و فیلسوف در سال ۱۹۹۹ به چاپ رسید نوشته‌های بودریار به مفاهیمی ‌چون نزدیکی، فاصله و حریم شخصی در زندگی شهری می‌پردازد.

 Christope Agou (متولد سال ۱۹۹۲) عکاس فرانسوی مقیم نیویورک در سال‌های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۰ از متروی نیویورک عکاسی کرد مجموعه عکس آگو به نام life below در سال ۲۰۰۴ در کتابی به چاپ رسید.


 
  آگو با گرفتن عکس‌های کلوزآپ به درونیات سوژه‌هایش نفوذ می‌کند و این عکس‌های کلوزآپ گویی تجربه شخصی هر کدام از ما را در برخورد با افراد داخل مترو به تصویر کشیده است. آدم‌های بی‌تفاوت عکس‌های آگو گویی دیگر دغدغه ثبت شدن و جاودان ماندن در عکس را ندارند. 


 
  آدم‌های نیویورک از اوانز تا آگو گویی رفته رفته افسرده تر و بی خیال تر شده اند و در فضای عمومی ‌در حال گسترش دادن دنیای خصوصی خود هستند. قاب‌های عمودی آگو حس محصورشدگی و انزوا را بیشتر به مخاطب القا می‌کند. کلوزآپ‌های آگو چه آنجا که پاهای زیبای زنی را به تصویر می‌کشد و چه آنجا که از شکم چاق مردی گرفته شده است در کنار دیگر عکس‌ها فقط و فقط تنهایی آدم‌ها را به نمایش می‌گذارد. 
 
 آگو بدون اینکه دوربین خود را پنهان کند به سمت سوژه‌های خود می‌رود اما دوربین نمی‌تواند خللی در دنیای درهم‌تنیده آنها به وجود آورد در دنیای امروز آن قدر مناسبات اجتماعی تغییر کرده است که دیگر زیر نفوذ دوربین عکاسی بودن مسئله قابل تاملی نیست.
 
  در پایان لازم به ذکر است که عکاسان زیادی از مترو عکاسی کرده‌اند و در این مقاله تنها چند تن از آنان انتخاب شده بودند.