نمایشگاه بزرگی از آثار استیو مک‌کوری با نام «جاری در زمان» از ۳۰ دی‌ماه ۹۱ تا ۲۶ خردادماه سالجاری به میزبانی موزه‌ی هنر وولفسبورگ، شهری در شمال آلمان، برپا شده است.

این نمایشگاه یکی از جامع‌ترین و بزرگ‌ترین نمایشگاه‌هایی است که تاکنون با محوریت بخشی از مهمترین آثار استیو مک‌کوری، عکاس شهیر آمریکایی، برگزار شده است. در این نمایشگاه تعداد ۱۱۵ اثر از او که در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۰ در محدوده‌ی قاره‌ی آسیا گرفته شده‌اند عرضه شده است. مک‌کوری برای نخستین بار در اواخر دهه‌ی ۱۹۷۰ سفر به آسیا را تجربه کرد و پس از آن چنان شیفته‌ی زندگی مردم این سرزمین‌ها شد که بخش مهمی از تصویری که امروزه غربی‌ها از آسیای جنوب‌شرقی دارند از دریچه‌ی دوربین او گذشته است.

920126_2

مک‌کوری را بیشتر با ترکیب‌بندی سنجیده و گاه پیچیده‌ی ‌عکس‌هایش می‌شناسند. کارهای او بیشتر به نقاشی شبیه‌اند؛ به ویژه نقاشی‌های کلاسیکی که تصویرگر شرق افسانه‌ای بودند. برخی منتقدان و کارشناسان هم علت موفقیت عکس‌های او در جهان غرب را همین عامل یعنی بازنمایی تصویر شرق آن‌گونه که از افسانه‌ها و داستان‌های مسحورکننده‌ی مشرق زمین در ذهن غربی‌ها شکل گرفته، می‌دانند.

920126_3

المان‌ها، کادر و قاب‌بندی عکس‌هایش چنان به دقت انتخاب می‌شوند که از نظر هماهنگی بین عناصر به یک سمفونی در حال اجرا شبیه‌اند. با همین عکس‌هاست که برخی او را کاشف زیبایی‌های آسیا لقب داده‌اند. رنگ‌های شاداب، نورهای درخشان، کوه‌های بلند، بیابان‌های فراخ و طبیعت وحشی در کنار علاقه‌ی همیشگی او به مستند کردن زندگی روزمره‌ی انسان‌ها و به تصویر کشیدن فقر، محرومیت، دلتنگی‌ یا سرور و مراسم شادمانی آنها در بسیاری از کشورهای آسیایی همواره عناصر ثابت عکس‌های او بوده‌اند. 

920126_4

او می‌کوشد در بطن محرومیت و ژرفای فقر و تنگدستی چیزی زیبا و ستودنی بیابد که بر بیننده‌ی غربی تاثیری تکان‌دهنده بگذارد. به همین دلیل هم هست که گاهی بسیاری بر او خرده گرفته‌اند که دوربینش زشتی‌ها و بدی‌ها را زیر لباسی زیبا پنهان می‌کند. اما خودش همیشه گفته که می‌‌خواهد در زندگی ساده و سیمای مهجور و درونگرای ‌انسان شرقی، چیزی استوار و پرشکوه کشف کند. چیزی که دیگران آن را ندیده و نفهمیده‌اند.

920126_5

در دهه‌های اخیر تقریبا هرجا بحران و کشمکشی هولناک بوده دوربین استیو مک‌کوری هم حضور داشته است؛ از عراق، افغانستان و لبنان گرفته تا کشمیر و تبت و بالکان. او همواره سعی کرده تصاویری تاثیرگذار از این مناطق پیش چشم مخاطبانش بگذارد؛ بیننده‌ای که در برابر این همه ظلم و نابه‌سامانی ناشی از سیاست‌های اقتدارگرایانه‌ی قدرت‌های بزرگ غرب و شرق یا خود را به ندیدن زده یا بی‌تفاوت مانده است.

920126_6

اما با این حال او را نمی‌توان عکاس جنگ خواند چنان‌که او نیز همواره خود را عکاس حواشی جنگ توصیف کرده است. در کارهایش نه خود برخوردها و درگیری‌های جنگ، بلکه اثرات وحشت، ویرانی و خشونت ناشی از آن بر زندگی انسان‌های عادی است که سوژه‌ی دوربین او بوده است.

920126_7

درونمایه‌ی کارهای این عکاس آمریکایی، که از سال ۱۹۸۶ عضو آژانس عکس مگنوم بوده است، خطر برای کشف کردن چیزهای تازه است. بسیار پیش آمده که برای گرفتن یک عکس زحمت و رنج بسیاری به جان ‌خریده است. او زمانی به عنوان یک عکاس مستند جسور شناخته شد که در سال ۱۹۷۹ و در هنگامه‌ی حمله‌ی گسترده‌ی ارتش سرخ شوروری به افغانستان و اشغال آن کشور، لباس مجاهدان پشتون را به تن کرد و همراه آنها از مرز پاکستان به درون افغانستان رفت و مدتی بعد با چاپ عکس‌هایش در نیویورک‌تایمز، تایم و نشنال جئوگرافی نخستین تصاویر را از تراژدی‌ آن جنگ در برابر دنیای غرب قرار داد. 

920126_8

شاید به جرات بتوان گفت شناخته‌شده‌ترین عکس مک‌کوری تصویری است که در سال ۱۹۸۵ بر جلد مجله‌ی نشنال جئوگرافیک نقش بست. عکسی از یک دختر ۱۲ ساله‌ی افغان به نام «شربت گولا» با چشمانی سبز و شالی قرمز که هنگام درس خواندن در یک مدرسه‌ی صحرایی واقع در اردوگاه پناهندگان افغان در پیشاور پاکستان ثبت شده است. وجود همزمان حسی از اندوه، خشم، ترس، اضطراب و تردید در چشمان خیره‌ی این دختر نوجوان این عکس را تبدیل به یکی از تصاویر شاخص تاریخ عکاسی مستند کرده است. همچنین این عکس به عنوان نمادی از اعتراض به بی‌عدالتی و خشونتی دانسته می‌شود که طی قرن بیستم قدرت‌های جهان در حق مردم کشورهای ضعیف و محروم روا داشتند. او در سال ۲۰۰۲ دوباره به افغانستان رفت و پس از یافتن آن دختر دوباره از او با همان زاویه عکاسی کرد تاثیرات گذشت زمان را بر صورت او نشان دهد.

920126_9

   استیو مک‌کوری، متولد ۱۹۵۰ در فیلادلفیای آمریکا و دانش‌آموخته‌ی فیلم و تاریخ در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیاست. او پس از پایان تحصیلاتش به جای سینما به عکاسی علاقه‌مند شد و به خصوص تحت تاثیر عکس‌های هنری کارتیه‌برسون، دوروتیا لانگ و واکر اوانز قرار گرفت به طوری که به عنوان عکاس خبری در روزنامه‌های محلی مشغول به کار شد. در زمان تهاجم ارتش شوروری به افغانستان کار خود در روزنامه محلی ایالت پنسیلوانیا را رها کرد و به عنوان عکاس آزاد راهی جبهه‌ی نبرد در افغانستان شد و با موفقیت چشمگیر عکس‌هایش از آن رویداد بود که راه همکاری با نشریات و آژانس‌های معتبر خبری و مستند جهان برایش گشوده شد و او از آن روز تا به حال شیفته‌ی عکاسی مستند بوده و در بالاترین سطوح آن کار کرده است. 

920126_10

   به گفته‌ی دست‌اندرکاران برگزاری این نمایشگاه در عکس‌های مک‌کوری همانند آثار کارتیه‌برسون چیزی وجود دارد که بیننده در برخورد اول احساس می‌کند تمام عناصر کادر به دقت و با وسواس و صرف وقت چیده شده‌اند در حالی‌که که ثبت همه چیز به طور مستند صورت گرفته است.

920126_11

موزه‌ی هنر وولفسبورگ پیش از این نمایشگاه‌های انفرادی مشابهی با آثاری از من ری، براسای، ادوارد استایکن و هنری کارتیه‌برسون برپا کرده بود ولی نمایشگاه استیو مک‌کوری نخستین نمایشگاه انفرادی یک عکاس مشهور در قید حیات به میزبانی این موزه است.

920126_12


استیو مک‌کوری زمانی برای نشان دادن میزان علاقه‌اش به عکاسی مستند گفته بود: «اگر افرادی چون کارتیه‌برسون، واکر اوانز، دوروتیا لانگ، رابرت کاپا و آندره کرتژ عکاسان مستند هستند من هم افتخار می‌کنم که عکاس مستند لقب بگیرم.»

920126_13


اما شاید نکته‌ی جالب و وجه منحصر به فرد آثار مک‌کوری این باشد که برخلاف بسیاری از آثار بزرگان تاریخ عکاسی مستند و حتی کسانی که الگوی او  در گرایش به این سبک از عکاسی بوده‌اند، عکس‌های او نه تنها سیاه و سفید نیستند بلکه رنگ عنصری بسیار کلیدی و مهم در کارهای اوست.