عکس: کاوه گلستان، آلفرد یعقوب زاده، ۱۳۶۰ منطقه جنگی جنوب
سیف الله صمدیان عکاس، مستندساز، سردبیر مجله تصویر
تهران، آبانماه هزار و چهارصد و یک
متولد ایران بودن و زندگی در ایران ویژگیها و مسائلی در پی دارد که مشابهش در کمتر کشوری یافت میشود. برای مثال یک پنجاه سالهی سوئیسی یا دانمارکی در مقایسه با پنجاه سالهای ایرانی باید حداقل یکصد و پنجاه سال عمر کند تا شاید به یک پنجم تجربیات زیستی همان ایرانی برسد.
در ایران که زندگی کنی مجبوری از هزارتوهای غریبی عبور کنی از فرهنگ و سیاست و مذهب گرفته تا ریزهکاریهای نانوشتهی زندگی شخصی چون اکثرا از مسیر مستقیم به مقصد نمیرسی و باید دهها سیر فکری تجربه شده و نشده را طی کنی و در موارد بسیاری بعید نیست که حتی نتوانی به نزدیکیهای دروازهی موعود هم برسی
و حالا وقتی صحبت از فتوژورنالیست ایرانی جهان دیدهای مثل آلفرد در میان باشد قضیه پیچیدهتر هم میشود. وقتی به عنوان عضوی از اقلیت مذهبی مسیحی در ایران به دنیا آمده باشی جوانی و تحصیلات مقدماتی خود را در زمان شاه طی کرده باشی با شروع انقلاب اسلامی در ایران تحصیل در دانشگاه را با عکاسی از رویدادهای انقلاب در خیابانهای ملتهب تهران عوض کرده باشی با آغاز جنگ هشت سالهی ایران و عراق خودت را در میان اعضای ستاد جنگهای نامنظم پیدا کرده باشی و آخر سر پس از ثبت هزاران عکس از رخدادهای اوایل انقلاب و جنگ ببینی حالا دیگر به دلایل مختلف باید وطن کوچک را به قصد وطن بزرگتری به نام «جهان» ترک کنی و بیش از چهل سال در غربت آویزان دوربین باشی و دوربینهایت آویزان تو باشند و هر جایی که «خیر» و «شر» به جان هم افتادند، وسط معرکه باشی و عکس بگیری و تو تنها کاری که در تشخیص خیر و شر میکنی حوالهات به قلب انسانی خودت باشد میشوی آلفرد یعقوبزاده با زخمهایی بر جان و دل ولی با پشتوانهی شگرفی از تصاویری تلخ و شیرین برای تاریخ جهانی که داوری در آن و بر آن سختترین رویکرد یک شاهد عینی است.
از مهمترین ویژگیهای آلفرد دور بودن او از حسادت و رقابت به هر قیمت است همان ویروسی که خوشبختانه در ذهن و جان او رخته نکرده است. همان رایجترین خصلتی که در جهان رقابتی فتوژورنالیسم و رسانههای اکثرا تحت کنترل امروز جهان به وضوح دیده میشود.
آلفرد، در کنار مهر بیمثالش به انسان معاصر، سر نترس و شجاعت غریبی هم دارد. در سفری با خبرنگاران ایرانی و خارجی به مرز ایران و عراق در جریان جنگ هشت ساله شاهد بودم که بعد از اصابت خمپارهای در نزدیکترین فاصله با ما آلفرد تنها کسی بود که ایستاده عکاسی میکرد و این در حالی بود که همی گروه، حتی فرد نظامی مسئول، بر کف زمین خوابیده بودیم!
در پایان باید بگویم که تیتر گزارش تصویری آلفرد از درگیریهای چین در سال ۲۰۱۱ – گزارشی که به مصدومیت بسیار شدید او انجامید و در ویژه نامهی عکاسی مجلهی تصویر چاپ شد – هرگز از یادم نمیرود: «در خیابانها فقط سگها بودند و عکاسها»