وقتی فهمیدم که مردم نمی‌توانند عکس‌ها را بخوانند شوکه شدم … مردم در زیر ترکیب‌بندی‌ها و الگوها، هیچ زیبایی را نمی‌دیدند.

ریچارد بیلینگهام

بیلینگهام سال‌ها از خانواده‌اش عکس می‌گرفت، و نزدیکی و آشنایی او با آن‌ها امکان ثبت جزئیات زندگی روزمره‌شان را فراهم کرد، از جمله این لحظه‌ی قابل توجه از حرکت و تعجب، که رِی با دلخوری گربه را به هوا پرتاب کرده‌ است. زاویه‌ی کج عکس حسِ یک عکس فوری را می‌دهد، القای تصویر با یک فوریت و سرزدگی که مبهوت کننده و تحریک کننده است. یک لکه‌ی نور خورشید صحنه را روشن می‌کند – روشنایی آن با فضای کثیف و شلوغ داخلی در تضاد است – و مجموعه‌ای متنوع از مبلمان و وسایل شخصی پس‌زمینه‌ی پرواز گربه را تشکیل می‌دهند. ریچارد بیلینگهام هنرمندی‌ست که از ظرایف فرهنگ دیداری آگاه است، و مطالعه‌ی طولانی مدت او روی خانواده‌اش بر اساس آشنایی و دسترسی است. این نوعی “عکاسی خانوادگی” قابل توجه است، که در فضای آشفته‌ی آپارتمانیِ این خانواده گرفته شده است. دو جزء اصلی این تصویر، پدر بیلینگهام، رِی، که از اعتیاد شدید به الکل رنج می‌برد، و گربه‌ی خانواده که به نظر می‌رسد در حال پرواز در اتاق است، هستند. دست‌های رِی دقیقاً زیر گربه قرار گرفته‌اند، آن چنان که به نظر می‌رسد انسان و حیوان در نوعی  رقص هماهنگ عجیب باله، عمل می‌کنند.