از زمانی که عکاسی اختراع شد و ابژهای به نام عکس خلق شد، زبان تصویر نسبت به گذشته خود گسترش چشمگیری داشت. زبان تصویر، نسبت به متن زبانی عمومیتری است و برای هر فردی در گوشهای از جهان قابل فهم و درک است. چراکه متن نیاز به ترجمه دارد ولی زبان تصویر این نیاز را از افراد و مخاطب مبرا میکند و هر فردی میتواند این زبان را بشناسد؛ عکس را ببیند و درکی از آن داشته باشد.
فضای مجازی و شبکههای اجتماعی که اکنون اکثر افراد در سراسر جهان با آن سر و کار دارند، نقش بسیار مهمی را در اطلاعرسانی و تولید معنا ایفا میکند. این رسانه اجتماعی همهگیر شده است و شهروندان بهواسطه گوشیهای هوشمندی که در دست دارند میتوانند شبکههای اجتماعی را چک کنند. در حقیقت کاربران جهان را در دست دارند و اخبار را از اطراف و اکناف می بینند و میخوانند. وقتی به اولین مواجهه و برخورد مخاطب با مسأله کرونا توجه میکنیم، اولین تصویری که در ذهنمان میآید، آدمهایی بودند که ماسک داشتند و در فرودگاه با چمدانهایی در دست به مکانی دیگر سفر میکردند.
پس از انقلاب دیجیتال و کثرت استفاده از رسانههای مجازی متکثر دیگر همه کاربران هم تولیدکننده و هم مصرفکننده اطلاعات منتشر شده در فضای مجازی هستند، منجمله عکسهای منتشر شده. در اینجا، صحبت از حرفهای بودن یا نبودن عکسها نیست بلکه صرفاً از عکس به مثابه تصویر میگوییم که جایگاه و اهمیت خاص خود را دارد. عکس در همرسانی، گستردگی چشمگیری دارد که رسانههای دیگر فاقد این ویژگی هستند و آنچه در این ایام که بحران همهگیری کرونا جهان را تسخیر کرده و تنها آنچه که حافظه ما را تا سالیان سال در آینده زنده نگاه میدارد همین عکسهای ثبت و منتشر شده در آن روزها هستند چنانچه ما سالهای آینده را با همین عکسها به یاد خواهیم آورد و نه با آمار و ارقام.
بحران
پیش از آنکه به موضوع اصلی این مقاله ورود کنم، لازم است به شرح چند کلید واژه و ارائه تعریفی از آن بپردازم که بتواند به روشن شدن این مطلب کمک کند. در ابتدا باید به تعریفی مختصر از واژه «بحران» و در پی آن «مصائب جمعی» پرداخت؛ بحران، حادثهای است که در اثر رخدادها و عملکردهای طبیعی و انسانی بهطور ناگهانی به وجود میآید؛ مشقت، سختی و خسارات را به یک مجموعه یا جامعه انسانی تحمیل میکند و برطرف کردن آن نیاز به اقدامات و عملیات اضطراری و فوقالعاده دارد. بحرانها معمولاً زمانی رخ میدهند که بین نیازها و منابع توازن نیست و ما منابع و وقت کافی در اختیار نداریم.
بر اساس تعریف فرهنگ علوم اجتــماعی، بحران به معنای تغییر ناگــهانی است که در جریان یک حادثه پدید میآید که یکی از مشخصات ویژه آن معمولاً میزان وخامت آن است. پس از رخ دادن بحران، اجتماع حادثه دیده، هرگز به شکل کامل به شرایط طبیعی بازنمیگردد و همواره نابودی ساختار اجتماعی با نقیض خود یعنی ساختمند شدنِ مجدد همراه است.
استانلی تیلور و تئودور رالستون، میگویند: «در بحران، کنترل بر اوضاع به حداقل میرسد» (Taylor and Ralston, 1991). بحرانها همچون انفجارهای هستهای، در زمانی کوتاه، انرژی فوق العادهای را آزاد میکنند؛ با بروز بحران در یک حوزه از تصمیمگیری، مشکلات و معضلات دیگر نیز سرباز میکنند و نقائص سازمانی پنهان شده و یا مطالبات اعتراضی که در غیر این صورت، فرصت یا جرأت ابراز نداشتهاند، وارد صحنه شده و به مشکل اصلی میافزایند.
مصائب جمعی
علاوه بر بحرانها، مصائب جمعی نیز میتواند زندگی اجتماعی را دچار وقفه کند، هرج و مرج بیافریند. مصائب جمعی ساخت اجتماعی را از هم میپاشد و بینظمی را به جای نظم اجتماعی مینشاند. (Dynes, 1987:13) اگرچه مصائب جمعی طبیعی و انسانساخت، در حیطه مباحث جامعهشناختی قرار ندارند، لیکن پس از وقوع، به سبب آثار اجتماعی فراگیر و گوناگون به موضوعی جامعهشناختی بدل میشوند؛ زیرا پس از حادثه، پدیدههای اجتماعی و فردی بدون نقاب ظاهر میشوند و نظام کنترل اجتماعی، حداقل برای مدتی از کار میافتد، تا اجتماع حادثهدیده فرایند ساختمند شدن مجدد را تجربه کند و نوع جدیدی از کنترل اجتماعی مجال ظهور یابد و مؤثر واقع شود.
رالف. اچ. ترنر (Ralph H.Turner, 1980: 84) معتقد است؛ مصیبت ممکن است به معنای خروج از تجربه عادی و طبیعی در زمان و مکان مفروض باشد. مصائب؛ چه طبیعی و چه انسانساخت، دارای آثار و نتایج مخرباند. گرچه پس از حادثه، روح و روان بازماندگان آسیب میبیند، لیکن از آنجا که همه کم و بیش از حادثه زیان دیدهاند، انسجام اجتماعی در بین بازماندگان افزایش مییابد و نوع جدیدی از وفاق اجتماعی شکل میگیرد که عامل پدید آورنده آن، حادثه واقع شده است. (پیران، ۱۳۸۲)
بهعلاوه هراس جمعی از دیگر پیامدهای مصائب جمعی است. پس از وقوع بحران، واکنش اولیه شهروندان ترس و هراس از رخداد جدید است. به هنگام وقوع یک رخداد ناگهانی و ناگوار، جامعه درگیر با این رویداد غالباً دست به یک برخورد جمعی میزنند که این برخورد را میتوان در قالب یک رفتار مورد بررسی قرار داد؛ «رفتار جمعی عبارت است از الگوهای رفتاری بیساختار، خودانگیخته، هیجانی و پیشبینیناپذیر. افرادی که از رفتار جمعی پیروی میکنند، در برابر محرک خاصی که ممکن است شخص دیگر یا حادثه معینی باشد، واکنش نشان میدهند.» نیل اسملسر (Nile Joseph Smelser:1930) اشکال رفتار جمعی را شامل هراس، هیجان جمعی ، طغیان خصومتآمیز، جنبش معطوف به هنجار و معطوف به ارزش میداند. (خالدی، ۱۳۹۳)
اما در این مطالعه؛ آنچه کل جهان را تحت شعاع قرار داده است و موجب هراس مردم جهان شده است و همچنین یک رفتار جمعی را میطلبد، رخدادی تحت عنوان «پندمیک کوید-۱۹» است که در میان مردم با عنوان ویروس کرونا رایج شده است. اما پیش از بررسی کرونا و تأثیر آن بر جامعه امروز ضروری است به تعریف و شرح کوتاهی از بیماریهای پندمیک بپردازم چراکه از نظر همهگیری با بحرانهای دیگر تفاوتهایی دارد.
بیماریهای پندمیک
از میان بیماریهای پندمیک در دوران معاصر که همهگیری گستردهتری داشته است میتوان به آنفلوآنزای اسپانیایی اشاره کرد، که از جهات بسیاری به بیماری کرونا شباهت دارد. این بیماری که گاهی به نام “مادر همهگیریها” نیز شناخته میشود، بین سالهای ۱۹۱۸ و ۱۹۲۰ باعث مرگ ۲۰ تا ۵۰ میلیون نفر شد. چیزی که وضعیت را بدتر کرد تفاوت آنفلوآنزای اسپانیایی با همهگیریهای آنفلوآنزای قبلی بود، مانند همهگیری ۱۸۸۹-۹۰ که به مرگ یک میلیون نفر در سراسر دنیا منجر شد. (فرناندو دوارته،۲۰۲۰)
همهگیری آنفولانزای اسپانیایی در حیطه عمومی تحتالشعاع جنگ جهانی اول قرار گرفت، عمدتا به این دلیل که بعضی از دولتها خبررسانی درباره اثرات آن در زمان جنگ را ممنوع کرده بودند. پس از همهگیری آنفولانزای اسپانیایی در ۱۹۱۸، آنفولانزای خوکی در ۲۰۰۹، رخ میدهد و در ۲۰۱۹ نیز شاهد یک همهگیری گستردهتر یعنی کوید-۱۹ بودهایم که تا به امروز به اشکال و اسامی مختلف شایع است.
عکسها به مثابه اسناد بحران
عکاسی از بحران را میتوان یکی از مهمترین شاخههای عکاسی مطبوعاتی دانست. این نوع عکاسی علاوه بر اینکه برای درج در جراید ثبت و استفاده میشود در شکل کلان به عنوان اسنادی از وقوع بحران، در طول تاریخ معاصر بهجا میماند. امروز پس از گذشت ماهها هر زمان که از کرونا و کوید-۱۹ یاد میکنیم ابتدا تصاویری از مردمی را به خاطر میآوریم که ماسک بر روی دهان زدهاند و دستکشهای یکبار مصرف به دستشان دارند. روزهای اول این تصاویر را زیاد میدیدیم. این افراد متعلق به آسیای جنوب شرقی بودند.
دلیل اینکه به شکل کلی از این گروه مردم یاد میکنم این است که اگر کپشن یا متنی مرتبط با تصویرها را نمیخواندیم با نگاه کردن به تصویرهای روزهای ابتدای شیوع، متوجه میشویم که اتفاقی در آن ناحیه رخ داده و دلیل اینکه همه ماسک دارند -با توجه به تجربه قبلی همهگیری آنفولانزای اسپانیایی- این است که یک اتفاق همهگیری در آن نقطه از جهان رقم خورده است. تصویر تا اینجا، وظیفه اطلاعرسانی را انجام میدهد و خبر از روی دادن اتفاقی در جغرافیای دیگر را میدهد. اما اگر در اینجا بررسی تصویر را محدود به عکس میکنم، چراکه مدیومهای دیگر مانند ویدئوها یا کارتون و کاریکاتور؛ پروسه تولید زمانبری نسبت به مدیوم عکاسی دارند.
کاربران فضای مجازی بهسرعت میتوانند عکسی را ثبت کنند و بهسرعت آن را در شبکههای اجتماعی بارگذاری و همرسانی کنند و همه مردم فارق از اینکه عکاس حرفهای باشند، از یک رخداد عکس میگیرند و بهعنوان یک شاهد عینی در حال مخابره آن هستند. پس همه کاربران هم تولیدکننده عکس شدهاند و هم مصرفکننده، و همین امر موجب شده است که در جهان مصرفی، با تعداد زیادی از عکسهای تولید شده در شبکههای مجازی اجتماعی مواجه شویم، آنها را ببینیم، مصرف کنیم و سر آخر دور بریزیم. بنابراین در این روزها اولین اخباری که در خصوص بحران همهگیری کوید-۱۹ مخابره شد از طریق عکسها انجام شد.
این عکسها بیشتر از همه متنهایی که قرار بود به ما اطلاعرسانی کنند و آگاهی دهند این مهم را به خوبی انجام دادند. عکس سریعتر منتشر میشود و به مثابه یک تصویر خیلی سریعتر دریافت و خوانش میشود و در ذهنها میماند. ما همچنان تصاویر آدمهایی که در آسیای شرقی، همگی ماسک داشتند را بیشتر در ذهن داریم تا خبرهایی که در آن روزهای اول منتشر میشدند و شیوع این ویروس را اطلاعرسانی میکردند. بنابراین عکس نه تنها سرعت بیشتری در اطلاعرسانی دارد، ماندگاری بیشتری هم در اذهان دارد. اگر سالهای بعد، قصد داشته باشیم از کرونا بگوییم و جهان را در زمان شیوع این ویروس به یاد آوریم ذهن ما ابتدا به سراغ تصاویر و اسناد تصویری ثبت شده در این روزها میرود.
ممکن است تعداد جانباختگان و مبتلایان را طبق آمار به یاد نیاوریم، یا حتی اینکه از کجا شروع شد و در کدام قسمت جهان شیوع بیشتری داشته است، تنها چیزی که در ذهنها میماند و قابل وصف است عکسها و اسناد تصویری از: ۱- چهرههای مردم با ماسک ۲- خانه نشینی (قرنطینه) ۳- فعالیتهای نادرجا در خانه ۴- خیابانهای خلوت و مغازههای بسته (که بیشتر شبیه به روزهای تعطیل رسمی در شهرها و اعتصابات است) ۵- بیمارستانها؛ بخش اورژانس و ظاهر پرستاران با گانها و لباسهای مخصوص ۶- گورستان و مراسم مختصر دفن با حضور افرادی مسلح به لباسهای مخصوص، گورهایی سفید شده از آهک ۷- تصاویری از رستورانها، باشگاههای ورزشی و مدارس مجزا شده ۸- افرادی که از پشت شیشه خانواده خود را ملاقات میکنند یا ابراز علاقههایی در پس لباسهای مخصوص و ماسکها ۹- عکسهای پروفایل با ماسک در شبکههای مجازی اجتماعی ۱۰- و همچنین اتفاقاتی مثل سینماماشین یا ماشیندعا است، چراکه عکسهایی را در قالب اسناد بحران به شکل متکثر و مکرر از این روزها دیدهایم.
عکس در این مقطع اطلاعرسانی میکند و همچون سندهایی وقایع روزهای بحران را ثبت و گسترش میدهد و بهعلاوه زبان مشترک بین تمام مردم دنیاست و میتوان گفت ماندگاری عکس بیش از متن است. همانند همهگیری آنفولانزای اسپانیایی که اگر کمترین اطلاعاتی هم از آن نداشته باشیم این عبارت را مقارن با عکسهای سیاه و سفیدی به یاد میآوریم که مردم در آنها ماسکهایی کوچک و مخروطی شکل بر دهان دارند و همینطور عکسهایی از تختهای متعدد در سولهها که بیماران بر روی آن دراز کشیدهاند. این در حالیست که شاید سال وقوع این همهگیری و تعداد مبتلایان و جانباختگان و حتی کشورهایی را که در این بحران گرفتار شده بودند به خاطر نیاوریم. ما این دوران را با این تصاویر به یاد خواهیم داشت.
در ضمن همرسانی عکس در شبکههای اجتماعی تأثیر بیشتری در روند نشر اسناد بحران میگذارد و نقش اطلاعرسانی عکس را شدّت میبخشد و مردم را درگیر و مؤثر و متأثر میکند. علاوه بر آن مردم در ابتدا با شنیدن اخباری از شیوع کرونا این موضوع را جدی نگرفتند، اما پس از دیدن عکسها، در رفتار اجتماعی و بهداشتی خود در جامعه تجدید نظر کردند؛ چرا که این عکس-ها همچون سندی از واقعه توانست تآثیر مستقیم و سریع بر رفتار اجتماعی مردم بگذارد. این موضوع نشان میدهد زبان و هنر تصویر میتواند بسیاری از نکات و موضوعات لازم را به مردم منتقل کند و در نحوه نگرش آنها تأثیرگذار باشد.
باید اضافه کنم هر چند که یک عکاس از نگاه خود به یک واقعه آن را ثبت مینماید لیکن صداقت و امانتداری وی در آن واقعه بسیار مهم است. چون تصویر خلق شده وی به عنوان سند مهم و معتبری سنجیده میشود. ما با یک رسانه روبهرو هستیم و این رسانه در طول تاریخ به عنوان سندی معتبر همواره کنار جامعه قرار داشته و دارد. صداقت و امانتداری عکاس از ارکان مهم حضور در بحران یا واقعه است. از سوی دیگر در کار خبر و عکاسی بحران و جنگ قرار نیست عکاسان، عکس یا عکسهایی را برای خود به ثبت برسانند، بلکه قرار بر این است تصاویر را برای رسانهها ثبت کنند. بنابراین عکاسان منتخب جامعه هستند و شاید تنها کسانی باشند که در بحران قرار میگیرند و عکاسان به تنهایی سندی را خلق میکنند که در حال و آینده جامعه تآثیرگذار خواهد بود. (زنده روح کرمانی، ۱۳۸۷)
عکسها همچون متنها سندیت دارند و میتوان اذعان کرد عکسها همچون سند یک واقعیت، نسبت به متن سرعت انتقال بیشتری به ذهن مخاطب دارد و همچنین آن قابلیت دریافت سریعتری نیز دارد. علاوه بر آن خاصیت همرسانی سریع و سهل الوصول بیشتر از دیگر ویژگیهای عکسها در دوران جدید است. از همه مهمتر ماندگاری عکسها و در حوزه کلانتر تصاویر نسبت به متن، عکسها را به اسنادی ارزشمند و قابل توجه تبدیل کرده است.
آن روزها بیش از اینکه در حافظه واژگانی ما ثبت شود در حافظه تصویری ما ثبت شده و با کمک عکسها در ذهن مردم معاصر با این دوران، سندیت پیدا کرده است.
منابع
منابع فارسی
-پیران، پرویز، جامعهشناسی مصائب جمعی و نقش آن در مدیریت ناشی از حادثه، فصلنامه رفاه اجتماعی، سال سوم، شماره ۱۱، ۱۳۸۲
-حسینی، سید حسین، بحران چیست و چگونه تعریف میشود؟، فصلنامه امنیت، سال پنجم، شماره ۱ و ۲، ص ۷-۵۱، پاییز و زمستان ۱۳۸۵
-زنده روح کرمانی، مسعود، عکاسی و بحران، فصلنامه علمی وسایل ارتباطات جمعی «رسانه»، دوره ۱۹، شماره ۲، شماره پیاپی ۷۴، ص ۱۸۷- ۲۰۷، تابستان ۱۳۸۷
-خالدی، سمانه، رفتار جمعی، پژوهشکده باقرالعلوم، پاییز ۱۳۹۳
منابع غیر فارسی
-Turner, Ralph H., “The Mass Media & Preparation for Natural Disaster”, Washington: Disasters & Mass Media, 1980
-Dynes, Russel R., Introduction, Dynes et al Sociology of Disasters, op cited, 1987
-Taylor, Stanley and Ralston, Theodore, The Role of Intelligence in crisis Management, in Alexander Gorge, Avoiding war: Problems of crisis Management, Oxford: westview press, 1991