در میان عکاسان صاحبنام ایلات و عشایر ایران، یک چهره متفاوتتر از همه دیده میشود؛ حسن غفاری. یک عکاس به معنای حقیقی، مردم نگار. آنچه موجب شده عکسهای حسن غفاری رنگ و بوی واقعی ایلی را داشته باشد، پیشینه زندگی ایلی خود او بوده است، آن هم ایل بزرگ بویراحمد که به علت کشمکشهای درونی این ایل با حکومتهای مرکزی وقت، رنجها و مرارتهای فراوانی بهخود دیده که پیامد این رنجها را بعد از دههها در دورترین نقاط این دیار میتوان دید.
حسن غفاری دارای قامتی بلند، پرتوان و پرانرژی است. این خصوصیات لطف خداوند به حسن غفاری است. این خصوصیات عالی فیزیکی باعث شده تا او در شرایط خاص، حتی در میان انبوه جمعیتی که برای شادی یا غم گرد آمدهاند، یک سروگردن از همه بالاتر دیده شود و مسلط به صحنه و سوژه، عکاسی کند. بارها دیدهام که او با چنین هیبتی حماسی، جمعیت انبوهی که گرد موضوعی حلقه زده را شکافته و پیشتر از همه، به سوژه رسیده است.
عنصر تکمیل کننده این خصوصیات، مردم شناسی دقیق و ارتباط بسیار مردمی و خاکی او با این جامعه ایلی است، به گونهای که او به هر منطقه ایلی و عشایری ایران میرود، چنان با آنها دوست و همراه میشود که آنها احساس میکنند این عکاس یکی از خود آنهاست. حسن غفاری طی سالها با تجربه و شناخت فراوانی که از عکاسی مردم نگارانه نصیبش شده، زوایای پیدا و پنهانی را از بطن و محیط این جامعه به ما نشان میدهد که تا پیش از آن کمتر عکاسی نشان داده بوده است. عکاسان نامی ایلات و عشایر ایران اگر بیشتر عکسهای خوش آب و رنگ و کارت پستالی از لباسها و بافتنیها و محل زندگی به ما نشان دادهاند، غفاری با پرهیز از این نگاه، حقیقت محض زندگی این جامعه را به ما نشان داده است.
آن چه گفتنی است ردپا و نشان و حضور یک عنصر بسیار مهم در عکسهای مردم نگارانه او جاریست و این امر عکسهای او را متفاوتتر از همه نشان داده است. این عنصر «حس سرشار زندگی» است که او در پی آن بوده است. او هیچگاه در عکسهایش، فقرنگاری نکرده است. حتی در عکسهایی که از محرومترین و دورترین نقاط ایلات و عشایر ایران گرفته است باز آنچه در عکس جاریست، حس زندگی است نه حس رنج و سختی و فقر!
این نگاه متفاوت را بیتردید باید ناشی از شناخت عالی او از مناسبات این جامعه دانست. مردمشناسی او بینقص است، او خوب میداند با هر گروه سنی چگونه از در کلام درآید تا آنها را مجاب به گرفتن عکسی از آنها کند. او با شناختی که از محدودیتهای عرفی جامعه دارد، در شرایط بسیار سخت و تنگناهای موجود، باز عکس ماندگاری گرفته است و این کار، تنها از عهده او برآمده است. ارزش هنری، فرهنگی و جامعهشناختی این عکسها به اندازهای بالاست که به جرأت میتوان گفت حسن غفاری به تنهایی کار یک مرکز یا نهاد بزرگ مردمشناسی تصویری را انجام میدهد.
از نقطهنظر پژوهشی عکسهای حسن غفاری این قابلیت را دارند تا در دانشگاههای علوم اجتماعی، به عنوان مصداقهای عینی موضوعات مردمشناسی و پژوهشی تدریس شوند. به ندرت میتوانی موضوعی -ولو منسوخ- از نمود بصری زندگی ایلی بیابی که ایشان از آن عکسی نداشته باشد. به حقیقت ارزش هنری، فرهنگی و مهمتر از آن مردمشناسانه این آثار کمنظیر است. چون دیگر این نمودهای عینی را در هیچ جامعه ایلی و عشیرهای نخواهیم دید. نمودهایی که برای همیشه از بین رفته و اثری از آنها نیست، اما به میمنت، همت و هوشمندی حسن غفاری ثبت و ضبط شدهاند. از اینرو او آرشیوی بسیار غنی از عناصر بصری این جامعه در حال زوال دارد. این عکسها بدون هیچ تکلفی ثبت و ضبط شدهاند. ارزش درونی عکسهای مردمنگارانه او تا حدی است که میتوان او را یک عکاس مؤلف نامید.
او لحظات مهمی را ثبت کرده که تکرار نخواهند شد. حتی در خود جامعه ایلی هم از آن نمودها، دیگر هیچ نشانی نیست مگر اینکه در خاطره جمعی آنها مانده است. این عکسها که هر کدام بار ارزشی و بصری فراوانی دارد، اینک بهعنوان میراثی فرهنگی و گرانبها برای آیندگان به یادگار مانده است؛ آیندگانی که دیگر مصداق عینی و حقیقی این موضوعات و لحظات را در این نوع جامعه نخواهند دید و اینجاست که باز، ارزش وجودی این عکسها بسیار فراتر میرود.
شاید بشود گفت حسن غفاری به نوعی سهراب شهید ثالث هنر عکاسی است که با ساده گفتن -که اوج پختگی و تبحر هنر اوست- با ما سخن میگوید.