احمد عالی، ۱۳۴۳
از آغاز دههی چهل به این سو، احمد عالی همواره کوشیده است تا عکاسی را به رسانهای مستقل با دغدغههای هنری بدل کند. رسانهای با قدرت بیان هنری در میان جمعی از هنرمندان نقاش که تازه با شمایل هنر مدرن غرب آشنا شدهاند و از سوی دیگر تکاپوی بازگشت به ریشههای تصویری موطن خویش را دارند؛ موطنی که یک دهه بعد از کودتا دستخوش تغییرات عمدهی اقتصادی و اجتماعی شده است و از دل این مناسبات گفتمانی شکل میگیرد که در پی ساخت تصاویری ایرانی است.
خودنگاره، بازنمایی هنرمند از خویش و تکاپوی او برای ارج نهادن به فردیتش است. این اثرِ احمد عالی تنها خودنگارهی او نیست، اما از معدود چیدمانهایش است و حاصل بازنمایی او از معادلهای پیچیده در نگاه به فردیت و هویت ایرانی. از سویی هویت ایرانی و تصویر ایرانی پارادایم غالب جامعه هنری است و از سمت دیگر احمد عالی همان پرچمدار ساخت رسانهای هنری از عکاسی در ایران محسوب میشود.
تصویر طنازانهی او از خود، نه با نشانههای تاریخی ایران ترکیب شده است و نه آن چیزی است که موجب فخر ایرانی معاصرش باشد. بخاری نفتی گرچه بسیار موقرانه با کتری رویش در تصویر قرار گرفته و حتی کموبیش باری حسرتخواهانه در بعضی ایجاد میکند، اما حاصلش برای هنرمند فقط دود است. گرچه احمد عالی همزاد مکتب سقاخانه است اما هیچگاه همراه فکری آن نبوده، بلکه آثارش همواره در پی هویتی است که از فردیتی معاصر برآمده باشد. این اثر یک بازنمایی عالی از این وضعیت پیچیده نیست، اما دست کم یکی از تلاشهای احمد عالی برای گسترش یک رسانه است.
از نوشته معلومه از آثار عالی کسی سر درنیاورده. چیزی نوشته شده که نه خودش فهمیده و نه خواننده.