عکس: آرزو جعفریان
اختصاصی «سایت عکاسی» – چهارمین دورهٔ حراج تهران ویژهٔ فروش آثار هنری مدرن و معاصر ایرانی شامگاه جمعه ۸ خردادماه ۹۴ در محل هتل پارسیان آزادی در تهران برگزار شد.
در این حراج که با الگوبرداری مشابه از روی حراجهای موسسهٔ کریستیز برگزار میشود، ۱۲۶ اثر از ۱۰۹ هنرمند ایرانی برای فروش عرضه شد و آثار ارائه شده نهایتا به قیمت ۲۱ میلیارد و ۴۰ میلیون تومان به فروش رسیدند تا بیشترین رکود در چهار دوره این حراج ثبت شود.
در سومین دوره این حراج که خرداد سال گذشته با ارائه ۹۰ اثر از ۸۷ هنرمند برپا شده بود رقم کلی فروش به ۱۳ میلیارد و ۲۵۷ میلیون تومان رسید.
در میان آثار به فروش رفتهٔ چهارمین حراج هنری تهران ۶ عکس هم به چشم میخورد که نهایتا از رقم فروش کلی حراج، مبلغ ۲۳۲ میلیون تومان سهم این عکسها شد که نسبت به رقم ۲۷۳ میلیون تومان برای همین تعداد عکس در حراج پارسال با افت فروش روبرو شد.
گرانترین عکس فروخته شده در این حراجی اثری از مجموعهٔ «سفید برفی» عباس کیارستمی (متولد ۱۳۱۹)، مربوط به سال ۱۳۹۳، بود که با برآورد ۷۰ تا ۹۰ میلیون تومان به حراج آمد و نهایتا ۸۵ میلیون تومان به فروش رسید. این عکس تنها در یک نسخه به صورت چاپ روی بودم در ابعاد ۲۵۰×۱۴۶ سانتیمتر عرضه شد.
عکس دیگری از عباس کیارستمی مربوط به سال ۱۳۸۵ و در یک نسخه به ابعاد ۲۲۰×۱۴۰ سانتیمتر با قیمت ۵۰ تا ۷۰ میلیون تومان چکش خورد که نهایتا ۵۵ میلیون تومان به فروش رسید و از نظر قیمت در مکان دوم گرانترین عکسهای این دوره از حراج نشست.
اثری از زندهیاد صادق تیرافکن (۱۳۹۲-۱۳۴۴) با عنوان «مرد ایرانی» مربوط به سال ۱۳۷۹ به قیمت ۴۶ میلیون تومان فروش رفت و در مکان سوم در میان عکسهای آن شب نشست. این عکس در ابعاد ۱۰۰×۱۴۰ سانتیمتر و به صورت تک نسخه ارائه شد.
یکی از عکسهای مجموعه «به روایت یک شاهد عینی» از آزاده اخلاقی (متولد ۱۳۵۷) که بازسازی صحنه شهادت مهدی باکری در جزیره مجنون به تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۶۳ است و در سال ۱۳۹۰ عکاسی شده با فروش ۱۸ میلیون تومانی مشترکا در رده چهارم عکسها قرار گرفت. این عکس در ابعاد ۲۱۲×۱۱۰ سانتیمتر برآورد قیمتی معادل ۱۵ تا ۲۰ میلیون تومان داشت و ادیشن ۵ از ۹ این اثر بود.
گوهر دشتی (متولد ۱۳۵۹) با عکسی از مجموعه «ایران، بیعنوانی» مربوط به سال ۹۲ به رقم فروش ۱۸ میلیون تومان رسید و مشترکا در جای چهارم عکسهای این شب از نظر قیمت نشست. این عکس در ابعاد ۱۲۰×۸۰ سانتیمتر با برآورد ۱۵ تا ۲۰ میلیون تومانی به حراج آمده بود.
آخرین عکس در فهرست آثار فروش رفته هم اثری مربوط به سال ۱۳۸۳ از محمد فرنود (متولد ۱۳۳۶) بود که با قیمت ۶ تا ۸ میلیون تومانی عرضه شد ولی در نهایت ۱۰ میلیون تومان به فروش رسید.
همچون سال گذشته رکورد نخستین و دومین اثر گرانقیمت این حراج به دو نقاشی از سهراب سپهری (۱۳۵۹-۱۳۰۷) تعلق گرفت. بالاترین رکورد حراج به ارزش ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان از آن نقاشى بدون عنوانی از سهراب سپهری شد که رکوردی جهانى برای این هنرمند فقید محسوب مى شود؛ این اثر که در ابعاد ۱۸۰×۱۲۰ سانتیمتر و در سال ۱۳۵۱ با رنگ روغن روی بوم خلق شده از سوى حراج تهران بین ۱.۲ تا ۱.۶ میلیارد تومان برآورد قیمت شده بود.
به گزارش ایسنا، دقایقی پس از پایان یافتن چهارمین حراج تهران، علیرضا سمیعآذر – مدرس رشتهی هنر و رییس حراج تهران – رضا کیانیان و حسین پاکدل، دو مجری این حراج در یک کنفرانس خبری حضور یافتند.
در این نشست، سمیعآذر با اعلام رشد ۱۹۰ درصدی فروش حراج چهارم نسبت به سال قبل، این میزان رشد را یک امر کاملا بیسابقه در میان حراجیهای دنیا دانست و آن را نشانه شوق و هیجان جامعه ایرانی برای حمایت از هنر و هنرمندان کشورشان ارزیابی کرد.
رضا کیانیان، یکی از مجریان این رویداد، نیز با انتقاد از برخی نقدهایی که این روزها از حراج تهران شده است، پرسید چگونه تأثیرات مثبت و اهمیت حراج تهران را نمیبینند؟
او گفت: «حراج تهران توانسته ارزی را که از کشور برای خرید اثر هنری خارج میشد، در کشور نگه دارد. دیگر لازم نیست هنرمندان برای فروش آثارشان روانه کشورهای همسایه باشند. سرمایهدارانی را جذب کرده که به جای خرید و فروش سکه و دلار و تضعیف قدرت مالی اقشار ضعیف جامعه، در امر هنر سرمایهگذاری کردهاند و انگیزه خلق اثر هنری افزایش یافته است.»
فهرست کامل آثار فروش رفته چهارمین حراج تهران را میتوانید اینجا و کاتالوگ آثار امسال را اینجا ببینید.
حراج آثار هنری مخصوصاً از این نوع (با این ارقام) یکی از بهترین جاها برای پولشویی است و من از دوستی شنیدم که حتی در صنایع اسلحهسازی در دنیا هم شفافیت بیشتر است در مقایسه با حراجهای هنری. حالا با توجه به اینکه حراج تهران، نوپاست شاید بشود از اول ایرادات تیپیک را در نظر داشت و مثلاً برای مساله شفافیت، اطلاعاتی از خریداران آثار به دست داد؟ یا شاید شفافیت این حراجها اصولاً با رونق گرفتنشان تناقض دارد?
از مزیتهای بسیار خوب و خیلی مهم برگزاری و رونق اینگونه حراجها آنست که مساله «اصالت» آثار اهمیت پیدا میکند. این به این معنیست که از طرفی نقش «کارشناسان هنری» بالاخره در جامعه هنری ایران پدیدار میشود و از طرف دیگر مفهوم اصالت با تمام جنبههای متنوع آن برای بحث جلو میآید: اگرچه مفهوم اولیه این واژه در فارسی آنست که معادل authenticity قرار میگیرد اما مفاهیم دیگر هم ممکن است از جمله اینکه آیا در اثر هنرمند دست برده شده یا سالم intact است (که مقوله «مثله شدن» آثار هنری که نوعی از نقض حقوق معنوی هنرمند است را به پیش میآورد)، یا اینکه اثر آیا کپی از آثار دیگران نیست original که با توجه به محبوبیت شوکآور تمایل به «کار اقتباسی» (بخوانید: کپی-پیست از کار دیگر هنرمندان، مخصوصاً هنرمندان خارجی!) توجه به این جنبه از اصالت کارهای هنری در ایران خیلی زیاد نیاز است، تا بستری بیابد برای تاثیرگذاری (=مسلماً اثر هنری که کپی کار دیگران- به درجات مختلف- باشد نمیتواند چنین قیمتهای بالایی را به خود جلب کند).
از دیگر نتایج (مزیت؟ عاقبت؟) برگزاری و پا گرفتن اینگونه حراجها اینست که تقابل دو نوع ارزشی که در آن واحد در هر اثر هنری وجود دارد، برجسته و شناسایی میشود. منظور، تقابل ارزش مادی و ارزش هنری کارهاست. این باعث بحثهای بیشتر در فلسفه هنر و دید عمیقتر به مباحث تاریخ هنر میشود که من- رک و پوستکنده بگویم- در ایران ندیدهام که جایی طرح شود یا حتی کارشناسان هنری یا دانشجویان به آن واقف باشند و دربارهاش بدانند.