بارها در تاریخ سینما شاهد بودهایم که موضوعی مرتبط با عکاسی دستمایهی کار سینماگران شده است. گاهی فیلمساز به سراغ ساخت مستندی از زندگی و فراز و نشیبهای کاری عکاسی مولف رفته است و گاهی عکس و عکاس سوژهی اصلی فیلمهای داستانی بلند سینما شده است. به تازگی در جریان چهل و ششمین دورهی جشنواره جهانی فیلم کارلووی واری، که از ۱۰ تا ۱۸ تیرماه جاری در جمهوری چک برگزار شد، فیلم مستندی به نمایش درآمد که بر پایهی یک مجموعهی عکس مشهور ساخته شده است. +
فیلم مستند «چمدان مکزیکی» ساختهی «تریشا زیف» فیلمساز و هنرگردان (کیوریتور) بریتانیایی-مکزیکی یکی از فیلمهای مستند جشنواره کارلووی واری امسال بود که مورد استقبال تماشاگران جشنواره و منتقدان سینما قرار گرفت. این فیلم بر اساس نگاتیوهای پیدا شده در یک چمدان ساخته شده است که در جنگ داخلی اسپانیا عکاسی شده بودند. این چمدان حاوی حدود ۳۵۰۰ نگاتیو از عکسهایی بود که سه عکاس خبری معروف جهان یعنی رابرت کاپا، گردا تارو و دیوید سیمور در طول جنگهای داخلی اسپانیا، در فاصله سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹، تهیه کرده بودند. برای مدت زیادی خبری از سرنوشت این چمدان در دست نبود تا اینکه در سال ۲۰۰۷ چمدان در مکزیک پیدا شد و نگاتیوهایش اکنون در موزهای در نیویورک نگهداری میشود.
تریشا زیف از میان ۳۵۰۰ نگاتیو حاضر در آن چمدان تعداد ۳۰۰ عکس را برای فیلم خود برگزید. بیشتر انتخابهای او متعلق به رابرت کاپا بود و در میان آنها حتی تصاویری کمیاب از آندره مالرو و ارنست همینگوی در زمان حضورشان در خط مقدم جبهه جنگ اسپانیا دیده میشود. به گفتهی منتقدان عکسهای کاپا از جنگ کیفیتی روایی دارند و به فریمهایی از یک استوریبورد سینمایی از صحنههای جنگ شبیهاند. تریشا زیف هم برای ساخت فیلمش مجموعهای از عکسهای کاپا را انتخاب کرده است که گسترهای از خط مقدم جبههی ضدفاشیسم تا مردمی که خانه و زندگی خود را رها کرده و در جادهها و بیابانها به دنبال پناهگاهی سرگرداناند را در کنار هم نشان میدهد و روایتگر جنگی هولناک در تاریخ معاصر اروپاست. +
فیلمساز مکزیکی بوسیلهی این عکسها و ترکیب آنها با گفتههای راویان، نه تنها داستان یافتن این چمدان ارزشمند را روایت میکند بلکه به بازخوانی جنگ داخلی اسپانیا میپردازد و از دید بازماندگان این جنگ، تبعیدیان و نیز کسانی که مطالعاتی دربارهی این جنگ خونین داشتهاند بخشی از تاریخ معاصر اروپا را بازگو میکند. خوان ویلارو نویسنده و مورخ اسپانیایی دربارهی این عکسها به رسانهها گفته است: «امروز این عکسها از نظر کمپوزیسیون و نور تفسیر میشوند اما در آن زمان، هیچ ایدهی زیباییشناسانه پشت آنها نبوده بلکه هدف عکاسانشان تنها ثبت حقیقت و تاریخ بوده است». او معتقد است کسی که در تاریکخانه این نگاتیوها را چاپ میکند، در واقع دارد بر روی حقیقتی تاریخی نور میافکند، اگرچه خود با تاریکی احاطه شده است. از دید او این نگاتیوها بخشی از یک فرهنگ جهانیاند و نه تنها روح یک دوره را منعکس میکنند بلکه پرکننده شکافی تاریخی هستند که بین نسل امروز و گذشته آنها و نیاکانشان وجود دارد. مبارزان گمنامی که جانشان را در راه مبارزه با فاشیسم از دست دادند و به گفتهی بازماندگان آنها، جز عکسهایی که کاپا و دوستان او از آنها گرفتهاند، هیچ خاطرهی مستندی از آنها باقی نمانده است.
رابرت کاپا
به اعتقاد خوان ویلارو، عکسهای کاپا بسیار واقعگرایانهاند و از فاصلهی بسیار نزدیک به سوژه یعنی سربازها یا قربانیان جنگ نگاه می کنند. او رابرت کاپا را، «ایندیانا جونز» دنیای عکاسی میخواند که در عین حال عکاسی متعهد بود و به مبارزه علیه فاشیسم هم باور داشت. کاپا دائما این جمله را تکرار میکرد: «اگر عکسهایتان به اندازه کافی خوب نیستند، پس به اندازه کافی به سوژه نزدیک نشدهاید». سباستین فیبر، مورخ کتاب "جنگ داخلی اسپانیا" هم در اهمیت عکسهای خبری رابرت کاپا از جنگ داخلی اسپانیا میگوید: "وقتی عکس یک بچهی تنها و زخمی بیرون آمده از زیر آوارها، که رابرت کاپا در زمان جنگ داخلی گرفت، بر روی جلد مجله لایف چاپ شد، دیدنش برای زن خانهدار آمریکایی که هیچ خبری از جنگ داخلی در خاک اسپانیا نداشت، تکان دهنده بود." به گفته فیبر، بیشتر عکسهای منتسب به این جنگ مربوط به زمان پیش از شروع رسمی آن یا پس از پایان جنگ هستند اما این سه تن (رابرت، گرتا و دیوید)، در متن جنگ حضور داشتند و چهرهی واقعی جنگ را نشان دادند.
آندری فریدمن در سال ۱۹۱۳ در بوداپست مجارستان به دنیا آمد و هنوز ۲۰ سال نداشت که برای یادگیری فتوژورنالیسم راهی برلین شد. اما در سال ۱۹۳۳ یعنی از همان اوایل ظهور نازیسم در آلمان، فریدمن که یهودی بود، احساس خطر کرد و از آلمان به فرانسه رفت؛ اما کار به عنوان روزنامهنگار و عکاس همچنان برایش مشکل بود تا اینکه تصمیم گرفت اسمی آمریکایی برای خود انتخاب کند و به همین دلیل از آن پس خود را «رابرت کاپا» نامید. با دختری آلمانی به نام گردا تارو آشنا شد که به زودی به همکار و شریک زنگیاش تبدیل شد. تارو از نخستین عکاسان زنی بود که در خطوط مقدم جبهه، عکاسی کرد و جانش را برای این کار گذاشت. این زوج عکاس در سال ۱۹۳۶ راهی اسپانیا شدند تا وحشت و ویرانی جنگ داخلی اسپانیا را به تصویر کشند. همانجا بود که گردا تارو در سال ۱۹۳۷ در سن ۲۶ سالگی زمانی که سرگرم عکاسی از صحنههای نبرد جمهوریخواهان برای نجات شهر برونت از چنگال نیروهای فاشیست ژنرال فرانکو بود کشته شد. علیرغم این ضربهٔ روحی شدید رابرت کاپا تا سال ۱۹۳۹ در اسپانیا ماند و پس از آن به پاریس بازگشت. کمی بعد با رسیدن ارتش آلمان نازی به پشت دروازههای پاریس کاپا به آمریکا گریخت ولی مجموعهٔ کامل عکسهایش از جنگ داخلی اسپانیا را در فرانسه جا گذاشت و تا زمان مرگش معتقد بود که آنها برای همیشه از بین رفتهاند.
سالها بعد در اواخر دهه ۱۹۹۰ بود که نخستین نشانههای وجود این مجموعه عکس در مکزیکوسیتی و در میان میراث خاندان یک ژنرال مکزیکی علنی شد و سرانجام در سال ۲۰۰۷ جهان با نیم قرن تاخیر شاهد عکسهای بینظیر او از جنگ بود. ظاهرا ژنرال که در هنگام اشغال پاریس بعنوان دیپلمات در فرانسه کار میکرده است به چمدان دست مییابد و آن را با خود به مکزیک میبرد.
اما به هر حال رابرت کاپا آنقدر زنده نماند تا شاهد این کشف هیجانانگیز باشد. وی در سال ۱۹۵۴ از سوی مجله لایف مامور عکاسی از جنگ اول ویتنام شد که در همانجا روی مین رفت و جان سپرد. کاپا که در سال ۱۹۴۷ یکی از سه موسس اصلی آژانس عکس مگنوم، نخستین مرکز گروهی برای تمامی عکاسان آزاد دنیا، بود بعنوان یکی از پیشگامان عکاسی جنگ در دنیا شناخته میشود. + تعدادی از عکسهای مشهور کاپا، امروز به شمایلهای جنگ تبدیل شدهاند از جمله عکس معروف سقوط یک سرباز و نبرد ریو سگره که هر دو مربوط به جنگ داخلی اسپانیا هستند و نیز عکس ورود سربازان آمریکایی به ساحل نورماندی فرانسه در زمان جنگ جهانی دوم و عکسی مربوط به آزادسازی شهر لایپزیگ آلمان.
او یکی از مهمترین عکاسان قرن بیستم است که به خاطر عکسهای تکاندهندهای که از درگیری در خطوط مقدم جبهههای جنگ جهانی دوم و جنگ داخلی اسپانیا گرفته، شهرت دارد و هنوز عکسهایش این قابلیت را دارند که سوژهی فیلم مستندی قرار گیرند که موفق به راهیابی به بخش اصلی یکی از رویدادهای سینمایی درجهی یک در سطح اروپا میشود. اگر چه فیلم مستند «چمدان مکزیکی»، تولید مشترک اسپانیا و مکزیک که با مشاورهی جان سیلز کارگردان مستقل آمریکایی و آهنگسازی مایکل نایمن آهنگساز مینیمالیست بریتانیایی و بر اساس عکسهای سه تن از مشهورترین عکاسان خبری معاصر به کارگردانی تریشا زیف ساخته شده است موفق به کسب جایزهی بهترین فیلم مستند این دوره از جشنوارهی کارلووی واری نشد اما نام دیگری به فهرست فصل مشترکهای سینما و عکاسی افزود و بار دیگر نام یکی از اسطورههای عکاسی در قرن بیستم را بر سر زبانها انداخت.