مهدی یاورمنش
ژوزف نیسفور نی یپس ، در سال ۱۸۲۲میلادی ، نخستین عکس دنیا را ثبت کرد و این اتفاق سرآغاز عکاسی در جهان بود. اما در ایران ، عکاسی از دربار شاهان قاجار آغاز شد. ظاهرا نخستین دستگاه عکسبرداری که به ایران آمد، به ناصرالدین شاه تعلق داشت.
او به عکاسی علاقه مند و عکسهای زیادی از خود، سفرها و خانه اش تهیه کرد که بسیاری از آنها هنوز موجود است. دارالفنون نیز مدرسه ای بود که امیرکبیر برای تربیت افسران ، مهندسان و پزشکان تاسیس کرد و عکاسی نیز در برنامه های درسی آن گنجانده شد.
با مقایسه تاریخ های اختراع عکاسی و آشنایی ایرانیان با آن درمی یابیم که این پدیده فنی و هنری خیلی زود به ایران آمد و به عبارتی ساده تر می توان گفت که عکاسی در ایران ، تقریبا قدمتی معادل کشورهای اروپایی دارد.
هر چند عکاسی در این مرز و بوم ، پیشینه ای طولانی دارد و آثار بسیار زیادی از آن دوران باقی است ؛ اما جای تردید نیست که به دلایل متعدد، به جز در ۳دهه اخیر، عکاسی کاربردی فراگیر نداشته است.
در ابتدا تنها درباریان یا تعداد معدودی محقق و نظامی که اغلب آنها از فرنگ به ایران آمده بودند عکاسی را به خدمت گرفتند و سالها بعد با گشایش مغازه های عکاسی ، تهیه عکسهای شخصی و اداری از مردم رونق یافت.
اما از آنجا که هیچ گاه مطبوعات و رسانه های جمعی کشور ما از عکس به نحو شایسته ای بهره نمی گرفتند، شناخت عمومی جامعه در همین حد خلاصه شده بود. با وقوع انقلاب اسلامی و نیاز به ثبت حوادث گوناگون دوران پرفراز و نشیب آن ، نظر علاقه مندان بسیاری به سوی دوربین های عکاسی جلب شد.
کاربرد و استفاده از تصاویر این وقایع در مطبوعات و دیوارهای شهر، برای انتقال اخبار و رویدادهای انقلاب ، عکاسی را به دل توده مردم برد و گوشه ای از قابلیت های عکاسی را به آنها معرفی کرد. پس از سال ۱۳۵۷، کم کم استفاده از عکس رواج بیشتری یافت تا آنجا که در سال ۱۳۶۲عکاسی به عنوان یکی از رشته های تحصیلی در نظام دانشگاهی گنجانده شد.
در سال ۱۳۶۵اولین نشریه تخصصی عکاسی شروع به انتشار کرد و نمایشگاه های متعدد عکاسی برپا شد. عکاسی تبلیغاتی برای کمک به رونق اقتصادی جامعه پویاتر شد و همزمان با آن ، عکاسی هنری مورد توجه هزاران دانشجو و هنرآموز قرار گرفت.
با وجود آن که امروزه عکاسی در ایران رونق چشمگیری یافته است و در علوم و فنون و هنرهای مختلف از آن بهره می گیرند؛ اما نمی توان ادعا کرد که شناخت عمومی جامعه از این رسانه به حد مناسبی رسیده است.
هنوز مردم به عکاسانی که با علاقه از آداب و سنن و صحنه های مختلف جامعه عکسبرداری می کنند، با دیده شک و تردید و ناباوری می نگرند و کار آنها در نظرشان غریب و تفننی می نماید.
با آن که امروزه عکس و تصویر به عنوان یکی از روشهای موثر و قوی انتقال فرهنگ مورد استفاده جوامع مختلف قرار می گیرد، ما در برابر آن تنها موضع تدافعی گرفته ایم.
جامعه ما با تکیه بر پشتوانه محکم فرهنگی خود، می تواند عکاسی را به خدمت بگیرد و در جهت گسترش و تثبیت ریشه ها و ارزشهای فرهنگی خود در سطح کشور و معرفی آن در سراسر جهان قدم بردارد.