karenducey7.jpg

منصور نصیری

‏«عکاس آزادBelt Annie Griffiths ‎ در حال بازگشت از تدریس و آموزش در یک کارگاه عکاسی به من گفت ‏‏” باید یک نگاه اساسی به کارهای یکی از دانشجویان دختر به نام ‏Karen Ducey ‎بیندازم”‏
اما من قبلا کارهای او را دیده بودم.‏Ducey ‎ در عکس هایش از زندگی مردمان سخت کوشی که بسیار متفاوت از ‏ما می زیستند، قدرت و توان آن انسان ها را در محیط و پیرامون خشن شان به تصویر کشیده بود ، تصاویری ‏که قدرت واقعی داشتند و با نور ، تاریکی و رنگ دریا و محیط اطراف آن در هم آمیخته بودند.آنچه که در این ‏میان مرا به طرز شگفتی تحت تاثیر قرار داده بود خستگی ناپذیری و رضایت ‏karee ‎دربرابر شرایط سخت و ‏مشقت بار محیطی و حضور در میان مردمانی با فرهنگ بیگانه و تهیه عکس در آن شرایط بود. جالب است که یک ‏زن جوان برای بیان دیدگاه ها و رساندن صدای خود به دیگران، اینگونه عکاسی را انتخاب کرده است.»‏
‏ ‏
‏”تام کندی ” دبیر عکس مجله نشنال جئوگرافیک در سال های ‏‎۱۹۸۷-۱۹۹۷‎


Karen ducey ‎در سال ۱۹۶۳ در ‏Long Island ‎ نیویورک متولد شد. در سال ۱۹۸۶ در رشته علوم سیاسی از ‏دانشگاه ‏Wisconsin-Madison ‎فارغ التحصیل شد. دو سال بعد در یک برنامه عکاسی به نام ‏MFA ‎در مدرسه ‏هنرهای تصویری نیویورک شرکت کرد ، پس از آن به طور پاره وقت و بعنوان دستیار ‏Bruce Davidson ‎‏(عکاس) در آژانس مگنوم آغاز به کار کرد و به عنوان کارمند عکاس کانال ۱۳ ‏WNET ‎استخدام شد.
مقالات تصویری او در ‏Seattle Times, GEO, National Fisherman, Alaska Fisherman’s ‎Journal ‎به چاپ می رسیدند.‏Ducey ‎در حال حاضر به عنوان عکاس آزاد برای ‏Seattle Times ‎کار می کند ‏و در کنار تدریس فوتوژورنالیسم و سخنرانی در دانشگاه ها به عکاسی تجاری از آلاسکا برای شیلات ادامه می ‏دهد.‏


Karen Ducey.jpg

عکاسی را چطور شروع کردید ؟

اولین بار که چیزی در مورد کلوپ ” صیادان خرچنگ دریای ‏Bering‏” شنیدم زمانی بود که تابستانها به ‏عنوان ماهیگیر در آلاسکا ماهی آزاد صید می کردم. بعد از گذراندن یک دوره دوساله عکاسی در مدرسه هنرهای ‏تصویری نیویورک و در حالیکه بی کار بودم تصمیم گرفتم در تهیه کتابی در باره صید خرچنگ همکاری کنم. ‏چون با موضوع کتاب آشنا بودم به این نتیجه رسیدم که ضمن عکاسی از این پروژه به عنوان کارگر بر روی ‏عرشه کشتی هم کار کنم و پولی در بیاورم.‏
وقتیکه به عنوان پیشخدمت در رستورانی در کدیاک آلاسکا مشغول به کار بودم صیادان خرچنگ را از قاب پنچره ‏ای رو به لنگرگاه مشاهده می کردم که خود را برای فصل صید شاه خرچنگ آماده می کردند.‏
آنها به بندرگاه ‏Dutch ‎، بزرگترین بندر صیادی در آلاسکا می رفتند، جایی که صیادان و قایق های صید خرچنگ ‏از آنجا عازم دریای ‏Bering ‎می شدند.بدجوری دلم می خواست همراه آنها بروم البته من به خاطر پول می رفتم ‏و هیچ کس من را به عنوان یک کارگر عرشه یا دیده بان استخدام نمی کرد، تا اینکه یک روز یک آدم خوب و نیکو ‏کار پشت یکی از میزهای رستورانی که من پیشخدمتش بودم نشست و به داستان اندوهبار پریشانی من گوش فرا ‏داد! نتیجه این شد که او بلیت هواپیمایش را به مقصد بندرگاه ‏Dutch ‎به من داد و من در حالیکه حدود ۳۰ دلار ‏پول ،ده حلقه فیلم عکاسی ،چند تایی دوربین مکانیکی ،لنز و لباس بارانی به همراه داشتم به بندرگاه رسیدم. ‏

پروژه عکاسی مورد علاقه تان کدام یک از کارهایی است که تا به حال انجام داده اید؟

اولین پروژ ه ای که انجام دادم پروژه مورد علاقه ام نیست اما مطمئنا به یاد ماندنی ترین آنها است؛
کشتی که با آن عازم صید خرچنگ بودیم به یاد کشتی غرق شده “موبی دیک” نام گذاری شده بود .من به عنوان ‏کارگر عرشه و آشپز استخدام شده بودم و امیدوار بودم که برای عکاسی وقت کافی داشته باشم .کشتی صیادی در ‏اکتبر آماده حرکت و در طوفانی که ده روز طول کشید گرفتار شد.
موتور و ژنراتورهای کشتی دائم دچار مشکل می شدند . آب از جاهای مختلف کشتی به داخل درز پیدا کرده بود و ‏امواج، کشتی را نابود کرده بودند.من در حالیکه دچاردریا زدگی شده بودم در اتاق گل آلود سکان کشتی می ‏خوابیدم.تنها کاری که می توانستم انجام دهم تماشای رادار بود. ‏
یک بار که بر اثر تکان های وحشتناک کشتی جلیقه های نجات کف آن ولو شدند من یکی از آنها را برداشتم و زیر ‏سرم گذاشتم فکر می کردم ممکن است به آن نیاز پیدا کنم. به طور معجزه آسایی به ساحل برگشتیم ، کاپیتان و ‏خدمه کشتی روی کشتی های دیگر مشغول به کار شدند .ده روز بعد من شاهد کشتی های زیادی بودم که برای ‏صید خرچنگ عازم دریا بودند اما کشتی ما در میان آنها نبود چون برای تعمیر به سیاتل فرستاده شده بود .نمی ‏دانستم چکار کنم ، مطمئن نبودم که مناسب عکاسی از داستان خرچنگ ها باشم .‏
دریازدگی ، سخت، مرا نا توان کرده بود و به دشواری عکس می گرفتم.‏
دو سال بعد همین کشتی با یک صاحب و نام جدید عازم صید خرچنگ در دریای ‏Bering ‎شد ، اما هرگز برنگشت ‏و هر شش خدمه آن همراه کشتی غرق شدند.‏


Ducey_mlk.jpg

چه چیزی این مجموعه کار ها را برای شما خاص و ویژه کرده است ؟

این مجموعه کارها تلاشی برای رسیدن به فهم و درک عمیق تر از جاذبه ها و کشش دریا برای صیادانی است که ‏صدها مایل دورتر از خشکی بر روی دریا کار می کنند ، در این راه شما احساسی میان آزادی کامل و محصور و ‏محدود شدن در یک کمپ کاری شناور که با دیوار های بی پایان دریا و آسمان احاطه شده ، خواهید داشت.
دنیای جدید شما تشکیل می شود از کشتی و قایق ،همکاران و دریای بسیار سرد.
شما تا بازگشت کشتی به ساحل نمی توانید کار را رها کنید. ممکن است مریض شوید اما اجازه ندارید از کار دست ‏بکشید .در چنین شرایطی ،شما مدام در حال آزمایش جسمی و روحی مهارت ها و توانایی های خود برای بقا و ‏زنده ماندن هستید. خانواده جدید و غریبی پیدا می کنید و باید به آنها اعتماد کنید، در عین حال وقتی که باز به ‏ساحل برمی گردید احساس می کنید قادر به انجام هر کاری هستید.‏
آزادی حضور در دریا یک اعتیاد توهم زا است که افراد را به بازگشت برای مجازات و تنبیه بیشتر ترغیب می ‏کند. ‏‎ ‎
من به مدت هشت ماه در هر دوره و در سه زمستان بر روی این پروژه کار کردم.این بخشی از یک پروژه ‏بزرگتر در مورد کتابی در باره صیادی تجاری آلاسکا است که خودم انجام داده ام .
برای تامین هزینه های آن گاهی اوقات به عنوان کارگر عرشه برای خودم کاری دست و پا می کردم تا در کنار آن ‏موقعیتی برای عکاسی پیدا کنم .سایر اوقات به عنوان عکاس، با آشپزی و نگه داشتن سکان ، راهی برای ادامه ‏مسیری که انتخاب کرده ام می یابم .‏


A Dangerous Season Crab Fishing in Alaska.jpg

چه توصیه ای برای علاقمندان و مبتدیان فوتو ژورنالیسم دارید؟

فکر نمی کنم در هیچ موقعیتی برای توصیه دادن به علاقمندان فوتو ژورنالیسم باشم .من هنوز در حال تلاش هستم ‏، فقط می توانم بگویم ، هر روزی که می توانید عکس بگیرید .‏

*روزنامه اعتماد ملی،۱۱ تیر ۱۳۸۵، شماره ۱۲۰ (نسخه PDF)