William Anders. «طلوع زمین»، ناسا، ۱۹۶۸
تشخیص لحظات تاریخی همیشه آسان نیست. اما وقتی نوبت به اولین درک واقعی انسان از زیبایی، آسیبپذیری و تکافتادگی قلمرواش در جهان میرسد، ما آن لحظه را دقیقاً تشخیص میدهیم.
داستان به ۲۴ دسامبر ۱۹۶۸ (۳ دی ۱۳۴۷) برمیگردد، دقیقاً ۷۵ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۴۱ ثانیه پس از پرتاب فضاپیمای آپولو ۸ برای شروع اولین مأموریت قرار گرفتن در مدار ماه. فضانوردان فرانک بُرمَن، جیم لاوِل و بیل اَندِرس در شب کریسمسِ سالی خونین و جنگزده برای آمریکا [طی جنگ ویتنام] وارد مدار ماه میشوند. در آغاز دور چهارم از ده دور، وقتی فضاپیما از آن سمت ماه بیرون میآید، یک سیاره آبی و سفید از میان یکی از پنجرهها نمایان میشود.
اندرس با هیجان فریاد میزند: «اوه خدای من! آنجا را ببین! زمین است. چه قشنگ!» و سریع یک عکس میگیرد—یک عکس سیاهوسفید. لاول با شتاب میگردد تا فیلم رنگی را پیدا کند. اندرس با دلسردی میگوید: «خب، فکر کنم که از دستش دادیم.» لاول اما از میان پنجرههای سه و چهار نگاه میکند. و صدا میزند: «هی، دارم از اینجا میبینمش!» اندرس در حالت بیوزنی به سمت جایی که لاول معلق است میرود و شاتر هسلبلادش را میچکاند. «گرفتیش؟» و اندرس جواب میدهد: «آره!»
این عکس، که اولین عکس تمامرنگی از سیارهمان از فضا محسوب میشود، با نمایش سرزندگی زمین در میان سیاهی بیکران و عطف توجهات به آسیبپذیری سیارهمان، به پا گرفتن جنبش محیط زیستی کمک کرد. و، البته، به آدمی فهماند که در میان عالمی سرد و بیرحم سیر میکند که بخش بسیار خوبی از آن نصیبش شده!