Stanley Forman. «فروریختن بالکن فرار»، تابستان ۱۹۷۵
یک دختر جوان، یک کودک، دو گلدان و چند سطح و نرده فلزی؛ همگی معلق در هوا در مقابل یک ساختمان آجری. تصویری فوقالعاده سورئال و بههمان اندازه غمانگیز.
داستان به ۲۲ جولای ۱۹۷۵ (۳۱ تیر ۱۳۵۴) برمیگردد، وقتی که استنلی فُرمن از طرف روزنامه باستن هرالد امریکن مأمور میشود تا یک حادثه آتشسوزی در خیابان مارلبرو در شهر باستن آمریکا را پوشش بدهد. او خود را سریع به محل آتشسوزی میرساند و شاهد گیر افتادن یک زن و کودک در بالکن فرار طبقه پنجم میشود. یک آتشنشان برای کمک به آنها اعزام شده و فرمن بهخیال این که یک عملیات نجات معمولی دیگر را پوشش خواهد داد، مشغول به عکاسی میشود.
اما اوضاع بهخوبی پیش نمیرود: «ناگهان بالکن فرار زیر پایشان خالی شد» و دایانا برایانت ۱۹ ساله و دخترخواندهی ۲ سالهاش تیاره جونز سقوط کردند. «موقع سقوطشان از آنها عکاسی کردم—بعد فوراً نگاهم را برگرداندم. متوجه شدم که چه اتفاقی دارد میافتد و نمیخواستم شاهد به زمین خوردن آنها باشم. هنوز به یاد دارم که چگونه چرخیدم و تنم لرزید.»
برایانت از آن سقوط جان سالم به در نبرد، اما بدنش که زیر دخترخواندهاش قرار داشت مثل ضربهگیر عمل کرد و باعث شد دختر کوچک جان سالم به در ببرد.
با اینکه این اتفاق تفاوت چندانی با تراژدیهای رایج خبری نداشت، اما عکس فرمن آن حادثه را بسیار متمایز میکرد. فُرمن با دوربین مجهز به موتوردرایو و امکان عکاسی پیاپی توانست آن لحظهی وحشتناک سقوط را منجمد و حالت چهرهی تیاره در لحظهی سقوط را برای همیشه ثبت کند. این عکس برای فُرمن جایزه پولیتزر را به ارمغان آورد و کاری کرد که شهرداریهای آمریکا قوانینی برای افزایش امنیت و استحکام بالکنها و پلکانهای فرار تصویب کنند.
اما میراث ماندگار این عکس هماناندازه اخلاقی نیز هست. بسیاری مخالف انتشار این عکس بودند. آیا انتشار چنین عکسهای ناراحتکنندهای از نظر اخلاقی درست است؟ چه زمانی میتوان چنین عکسهای ناراحتکنندهای را بهاشتراک گذاشت؟ پاسخ به این دست سؤالات همچنان محل مناقشه است و این عکس بعد از گذشت قریب به نیم قرن هنوز هم میتواند یک نمونهپژوهی مهم در این باره باشد.