ماریو کراوو نتو. «قصیده»، ۱۹۸۵
از این پس میخواهم روی گذار میان ابژهی لَخت و بیکنش و ابژهی مقدس کار کنم. این بهراستی موقعیتی مذهبی در عکاسی است که میخواهم اتخاذش کنم.
ماریو کراوو نتو
ماریو کراوو نِتو را در سالی ملاقات کردم که این عکس فوقالعاده به جهان عرضه شد. میخواستم خالق این عکس را ببینم چرا که عمیقاً تحت تأثیرم قرار داده بود. در آن زمان کیفیتی بدوی و عاطفی برایم داشت که نمیتوانستم دقیقاً چراییاش را توضیح بدهم.
ماریو زادهی باهیا در برزیل است، محل ورود میلیونها برده از آفریقا. او نگاهی دارد که عمیقاً به میراثِ فرهنگِ یوروبا و سنتها و نیایشهای برزیلیهای آفریقاییتبار آغشته. او در کارهایش غالباً حیوانات بیجان را در نسبت با بدن انسان به کار میگیرد.
آثار او کیفیتی تندیسوار دارند. ماریو روحی آزاد بود با نیرویی که در تمامی بدنهی جنون خلاقانهاش حضور دارد. او خیلی زود ما را ترک کرد و واقعاً دلتنگ دوستی و همنشینیاش هستم.
یک هنرمند واقعی.