دُن هُنگ اُئای. «سه رفیق، پکن»، ۱۹۸۹
عکسهای دُن هُنگ اُئای جهانی در اعماق درون را به تصویر میکشند جایی که تخیل شکوفا و رویا آفریده میشود. مهارت بالای او واقعیتی را میسازد که در آن هر چیزی ممکن است.
مایکل کنا، عکاس
تجربهی همکاریام با دُن هُنگ اُئای (Don Hong-Oai) شبیه هیچ چیز دیگری در دوران کاریام نیست. دُن در چین متولد شد، به ویتنام آمد و سپس در سالهای آخر خود را در محلهی چینیهای سنفرانسیسکو یافت. چیزی شبیه کارهای او ندیده بودم: چاپهای نقرهی رنگدادهشدهی بادقت و ظریفی که زیباییشان و نیز موضوعشان—درناها، درختان بید و قایقهای کوچک درون دریاچههای مهآلود—یادآور نقاشیها و طومارهای سنتی چینی هستند.
هر عکس دقیقاً بر اساس تخیل او ساخته شده. آنها در واقعیت وجود داشتهاند اما او چند نگاتیو را که در مکانها و زمانهای مختلفی گرفته شدهاند به کار برده و با آنها یک عکس ترکیبی با عناصر دلخواهش ساخته است. همگی بهصورت دستی. دُن هیچگاه با کامپیوتر آشنایی نداشت و این کار خیلی پیش از پیدایش «فتوشاپ» انجام گرفته.
او انگلیسی صحبت نمیکرد و ارتباط ما با او از طریق مترجم بود. او برای ما چند عکس چاپشده تهیه کرد. به او مقدار قابل توجهی پول دادیم و او به چین برگشت و برای ۲ تا ۳ سال ناپدید شد. در این مدت، مجموعهداران با کارهای او بسیار به هیجان آمده بودند و کارهایش خیلی سریع به فروش رفتند، خیلیها چند اثر میخریدند چرا که نمیتوانستند فقط یک یا دو تا را انتخاب کنند. او به سنفرانسیسکو برگشت و عکسهای بیشتری برایمان آورد و سپس دوباره ناپدید شد و این روند طی بیش از بیست سال تکرار شد. او به مسیری که معمولاً یک هنرمند غربی در طول دوران کاریاش طی میکند کمترین علاقه را داشت. فقط میخواست رها باشد تا کارش را بسازد. که البته خاص بودن کارهایش نیز از همینجا آب میخورد.
ما کار او را در نمایشگاههای هنری مهم به نمایش گذاشتیم و واکنش مخاطبان شبیه چیزی نبود که تا کنون دیده باشم. مجموعهداران بهمعنای واقعی کلمه برای عکسهای او میجنگیدند. کسانی که معمولاً بسیار مؤدب، بافرهنگ و بانزاکت بودند ناگهان با پریشانی فریاد برمیآوردند که «نه! اول من آن را دیدم، مال من است!»
هیچوقت عکس کافی برای برآورده کردن آن تقاضا وجود نداشت چرا که دُن برای تهیهی هر عکس میزان زیادی وقت صرف میکرد و ظرافتهای رنگدهی (تونینگ) آنها اساساً منحصربهفردند.
کار او نمونهی نفیسی از پیکتریالیسم آسیایی است و از زمان درگذشتش در سال ۲۰۰۴ دیگر چیزی شبیه آن ندیدم.