آرتور لایپزیگ. «رختشورخانهی ایدهآل»، ۱۹۵۰
عکاسان دیوانه هستند، نه از لحاظ منفیاش. نمیگویم که آنها دوستداشتنی نیستند. حرفم این است آن کسی که سبک زندگی یک عکاس مستقل (فریلنس) را انتخاب میکند باید کمی (یا زیاد) با بقیهی جامعه متفاوت باشد: کسی که میتواند با این حقیقت کنار بیآید که نمیداند امروز کار بعدیاش قرار است چه باشد یا چگونه میخواهد قبوضش را پرداخت کرده و معاش خانوادهاش را تأمین کند و با این حال و همهی این دردسرها و اضطرابها از این کار لذت میبرد. و ما تعداد زیادی از آنها را داریم! اما بهنحوی به امر ممکن هم باور داریم، به امید باور داریم.
آرتور لایپزیگ
آرتور لایپزیگ دقیقاً شبیه عکسهایش است—آرام، مهربان، باهوش، حساس و درونبین. مردی بسیار فروتن علیرغم دستاوردهای فوقالعادهاش. او در دورانی عکاسی میکرد که دچار کشمکش و سختی بود، اما هیچگاه در به تصویر کشیدن انسانیتِ خیابانهایی که در آنها عکاسی میکرد ناکام نماند. او تأثیرگذار بود و میدانم که در قامت یک معلم باید الهامبخش نسل بعدی عکاسان خیابانی بوده باشد.
او خیلی آرام و بیسروصدا به یکی از فراموشنشدنیترین عکاسانی تبدیل شده که با آنها ملاقات داشتهام. این عکسِ ساده اما عمیقاً قابللمس همیشه یکی از عکسهای محبوبم است.