خبرگزاری میراث فرهنگی و روزنامه شرق دو مصاحبه با دو عکاس روزهای انقلاب و جنگ منتشر کردند این مصاحبه ها با کاوه کاظمی و بهمن جلالی است.
تاریخ عکاسی معاصر ایران این روزها در معرض خطر تغییر و تحریف های بسیاری است. پای صحبت هر یک از عکاسان روزهای انقلاب و جنگ که می نشینی دل پر خونی از این تحریف ها دارد. در طول ۲۷ سال گذشته وقایع مختلفی موجب شد تا فرصت و انگیزه برای عده ای فراهم شود تا بخش های مهمی از این تاریخ ِ با ارزش را دست کاری کنند و هر یک بنا به منافعی نقش یا حضور کسانی را کمرنگ و یا بیش از حد پر رنگ و اغراق آمیز کنند. بدون آنکه سند و مدرکی در دست داشته باشند.
اگر هم سری به پایان نامه های دوره های مختلف کارشناسی و کارشناسی ارشد عکاسی بزنید کار جدی و موثری در زمینه ثبت واقعی و ارزشمند وقایع انقلاب و جنگ انجام نشده است.
هیچ کتاب و سند و مدرکی هم برای تحقیق و مطالعه جمع آوری نشده است و از همه بدتر بسیاری از نگاتیوها و عکس های آن سال ها که در آرشیو خبرگزاری و مطبوعات و نهادها و ارگانهای ذیربط بوده مفقود شده است.
نام و نشانی هم از کتاب های منتشر شده در آن ایام نمی توان یافت.
شاید خیلی ها هنوز ندانند که تعدادی عکس روزهای آغازین انقلاب را محمود کلاری که بعدها یکی از بهترین فیلمبرداران سنیمای ایران شد، گرفته است. و یا ندانند که عکس بیعت همافران نیروی هوایی با امام را حسین پرتویی گرفته است. این عکس در تاریخ پیروزی انقلاب ماندگار شد و ۱۹ بهمن به خاطر این عکس به نام روز نیروی هوایی به ثبت رسید ولی کمتر کسی حسین پرتویی را می شناسد. و یا کمتر اسمی از عکاسان فعال در مطبوعات آن روزها به چشم می خورد تا جایی که اگر اسم عکاسی را هم پیدا کنید برای یافتن اطلاعات بیشتر به سختی به نتیجه می رسید. خلیلی و ملکی دو نامی است که کسی نام کوچکشان را هم به خاطر ندارد در حالی که عکس های روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ را ملکی گرفته است. اسم شاهرخ حاتمی هم به گوش خیلی ها نخورده است و خیلی های دیگر که بودند و عکاسی کردند ولی امروز نه اسمی از آن هست و نه اثری از عکس هایشان.
گرچه در چند سال اخیر به همت و تلاش انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس بخشی از آثار آن دوره جمع آوری شده است ولی از بسیاری از عکس ها، دیگر اثری نیست.
حذف و جرح هایی هم که به خاطر مسایل سیاسی در بسیاری از عکس های روزهای اول انقلاب و پس از آن رخ داده زخم عمیق دیگری است بر کالبد پر از زخم تاریخ عکاسی معاصر ایران که هیچ مرهمی برای آن نیست جز همت و سرعت در ثبت وقایع آن روزها.
فراموش شدن نام بسیاری از آنهایی که در آن روزها بودند و عکس های ماندگارشان تا به امروز هم هست و اضافه شدن نام چند نفری که اصلا” در آن ایام حضور نداشتند خطر دیگری است که کنجکاوی مخاطبان را در درخواست و مشاهده آن عکس ها طلب می کند.
همه این را گفتیم تا با دقت و توجه بیشتری این مصاحبه ها را بخوانید و گفته ها را به داوری و قضاوت گذارید.
متن کامل مصاحبه با کاوه کاظمی خبرگزاری میراث فرهنگی – فرزانه ابراهیمزاده
… کاوه کاظمی به حضور عکاسان دیگر در جریان انقلاب اشاره میکند و با انتقاد از برخی کسانی که در روایت حوادث آن روزها، دیگران را حذف میکنند، از عکاسان فعال آن روزها نام میبرد:« شما اسم شاهرخ حاتمی را شنیدهاید؟ امروز کمتر کسی از او نام میبرد. اما او آدم مهمی در عکاسی ایران و جهان بود و از خیلی عکاسانی که آن روز بودند و الان هستند، پیش بوده است. حاتمی در زمان کودتای ۲۸ مرداد برای مجله لایف عکس میگرفته بعد از آن به آلمان میرود و بعدا برای پاری ماچ فرانسه عکاسی میکرد. او در زمان انقلاب به نوفل لوشاتو رفت و از امام خمینی عکس گرفت و بعد با همان هواپیمای ایرفرانس اختصاصی ایشان به ایران باز گشت. عکسی که امام پنجره بیرون نگاه میکنند، عکس شاهرخ حاتمی است. خیلی آدم عجیبی بود. با فرزند امام دوست بود و از همه عکاسها، در آن روزها بیشتر عکس گرفته است. در روز ۲۱ و ۲۲ بهمن عکس های او بارزتر از سایر عکاسان است. اما امروز کمتر کسی از او نام میبرد. الان هرکسی در دانشگاه درس میدهد، از تاریخ خودش میگوید. کسی از آنهایی که بودند، حرفی نمیزند. به نظر من هر که چیزی میگوید باید مستدل باشد. خیلی هایی که آن روزها عکاس نبودند، امروز ادعا میکنند که بودهاند. امامدرک هر عکاس داشتن عکس است، اگر بخواهیم ادعایی کنیم باید مستند باشد.»
کاظمی کتابی را که فرشاد فرهی از عکسهای دوره انقلاب گرد آوری کرده است را نشان میدهد و آن را سند تاریخی خوبی برای عکاسان دوره انقلاب و اوایل جنگ میداند…
متن کامل مصاحبه با بهمن جلالی روزنامه شرق – ولى الله خلیلى
… از ورود امام یک عکس معروفى هست که مى بینید خلبان دست امام را گرفته و از پلکان پایین مى آورد. پشت سر امام هم یک عده ایستاده اند. این عکس یکى از مهمترین عکس هاى دوره انقلاب است. عکسى که از چند سال پیش هر سال آرام آرام افرادى از پشت و کادر آن حذف مى شوند. آدم ها کم مى شود و عکس کم کم بسته مى شود.
حذف این افراد از عکس چه معنى دارد؟ جز این که تحریف تاریخ است. یکى از مهم ترین عکس هاى دوره انقلاب را با این روش از بین مى بریم. از این عکس میلیون ها در جهان چاپ شده و همیشه در آرشیو ها و کتاب ها هست و تغییر آن کمکى نمى کند…
… براى دنیا یک عکس از انقلاب ارزش طلا دارد اما براى ما ارزش کاغذ کاهى هم ندارد. جامعه ایران با تصویر بیگانه است و ارزش آن را نمى داند. هیچ کوشش جدى و حرفه اى براى نگهدارى درست از این عکس ها نکرده ایم. و این عکس ها همه پراکنده هستند و خیلى از آنها از بین رفته است.
این همه فرهنگسرا و مرکز اسناد در کشور داریم چرا یکى از آنها نمى تواند به مرکز اسناد تصویرى تبدیل شود؟ در دنیا این کار انجام شده. آنها از انقلاب ها، رویدادهاى سیاسى و درگیرى هاى کشورشان چندین موزه دائمى دارند. مشکل اصلى پول نیست. یا واقعاً نمى خواهیم اینها را جمع آورى کنیم و نشان بدهیم و عمدى در کار است و یا اینکه نمى خواهیم بهایى به این اسناد بدهیم …