شاید من تنها عکاسی باشم که بدون تعارف در تمام جشنوارهها شرکت میکنم. داورش هر کسی که باشد، برای من قابل احترام است و دست هر دبیری که جشنوارهای راه میاندازد، میفشارم چرا که به رشد عکاسی کمک میکند. بر اساس همین رویکرد، از اکسپو هم استقبال کرده و از برگزاری آن خشنودم. ما تواناییهای زیادی در زمینه فرهنگی و هنری داریم و باید سالانه صدها رویداد از این دست داشته باشیم.
دوستان بیایید واقع بینانه به موضوع نگاه کنیم، قطعا هر حرکتی کمیها، کاستیها موافق و مخالفانی دارد اما به اعتقاد من نباید هیچ وقت خود جریان را زیر سوال برد.
اینکه هفتصد عکس یک جا جمع شده و من عکاس میروم و آن را میبینم، غنیمت است. این که بالاخره یک جایی پیش قدم شده تا فکری به حال اقتصاد هنر بکند، مهم است. بنابراین فکر میکنم وقتی حرکتی این چنین رخ میدهد، قبل از هر چیز باید به دست اندرکارانش خسته نباشید گفت. ما باید یاد بگیریم به هم قوت قلب بدهیم و از فعالیتهای فرهنگی حمایت کنیم.
اما درباره اتفاقاتی که چند روزه اخیر رخ داده چند نکتهای را متذکر میشوم. اولین موضوعی که میخواهم به آن اشاره کنم این است که اخیرا شنیدم یکی از دوستانی که بسیار به وی ارادت دارم، گفته است «عکس تاریخی را نباید فروخت». در جواب این بزرگوار میخواهم بگویم یک عکاس صاحب اختیار اثرش است. میتواند آن را بفروشد، هدیه بدهد یا در آرشیو خود نگه دارد.
به هر حال عکس تاریخی، در زمان خود کار خود را کرده است و با فروشش تاریخ عوض نخواهد شد به علاوه اینکه ممکن است آن اثر جنبههای هنری و خلاقه هم داشته باشد و تنها نمیتوان از یک بعد به آن نگاه کرد و ارزش گذاری کرد.
موضوع دوم درباب حضور سینماگران است. نظر شخص من این است که اکسپو عکس، مثل «شب شعر شاعران» است. من شاید برای خودم شعر بگویم و شاعر خوبی هم باشم اما شب شعر، جای پیشکسوتان و نام آشناییان این عرصه است. نه اینکه دیگران حق حضور ندارند هر فردی میتواند در رویداد مورد علاقه خود شرکت کند اما هرکس باید در جایگاه خود قرار بگیرد.
ولی در پرانتز هم بگویم که فراموش نکنیم که در همه جای دنیا و در کشور ما، هنرپیشهها، تنها هنرمندان شناخته شده هستند. این یک واقعیت است اما حقیقت نیست. فرهنگی است که به غلط جا افتاده و نمیتوان آن را به سرعت تغییر داد.
نکته سوم این است که همه میدانیم ما تا به حال در ایران تجربهای گستردهای در زمینه فروش عکس نداشتهایم. این ضعف جامعه عکاسی ما است پس حال که حرکتی با نگاه مثبت برای حل این مشکل به راه افتاده، از کمی و کاستیها چشم پوشی کرده و خوبیهایش را ببینیم. اجازه بدهیم کار تداوم پیدا کند و نگذاریم افراد خسته بشوند.
و در پایان از همه صاحبنظران دعوت میکنم که پا پیش بگذارند و فکری به حال اقتصاد هنر کنند. آیا ما کشور فرهنگی نیستیم؟ آیا به هنر و فرهنگمان شناخته نمیشویم؟
پس چگونه است که وقتی مدالی ورزشی وارد کشور میشود، از آورنده آن تقدیر شده و مورد حمایتها قرار میگیرد اما در بخش فرهنگی دریغ از حتی یک ریال.
چرا وقتی آقای ناجی شیر طلایی را برای این مملکت میآورد هیچ تقدیر و تشکری از او به عمل نمیآید چرا هنرمندان ما در تمام عرصه ها با مشکلات اقتصادی و معیشتی رو به رو هستند و این بیعدالتی است.
بیایید همه در کنار هم به دنبال قوت بخشیدن به اقتصاد هنر باشیم و مطالبات به حقمان را از دولت طلب کنیم.
دوستان بیایید واقع بینانه به موضوع نگاه کنیم، قطعا هر حرکتی کمیها، کاستیها موافق و مخالفانی دارد اما به اعتقاد من نباید هیچ وقت خود جریان را زیر سوال برد.
اینکه هفتصد عکس یک جا جمع شده و من عکاس میروم و آن را میبینم، غنیمت است. این که بالاخره یک جایی پیش قدم شده تا فکری به حال اقتصاد هنر بکند، مهم است. بنابراین فکر میکنم وقتی حرکتی این چنین رخ میدهد، قبل از هر چیز باید به دست اندرکارانش خسته نباشید گفت. ما باید یاد بگیریم به هم قوت قلب بدهیم و از فعالیتهای فرهنگی حمایت کنیم.
اما درباره اتفاقاتی که چند روزه اخیر رخ داده چند نکتهای را متذکر میشوم. اولین موضوعی که میخواهم به آن اشاره کنم این است که اخیرا شنیدم یکی از دوستانی که بسیار به وی ارادت دارم، گفته است «عکس تاریخی را نباید فروخت». در جواب این بزرگوار میخواهم بگویم یک عکاس صاحب اختیار اثرش است. میتواند آن را بفروشد، هدیه بدهد یا در آرشیو خود نگه دارد.
به هر حال عکس تاریخی، در زمان خود کار خود را کرده است و با فروشش تاریخ عوض نخواهد شد به علاوه اینکه ممکن است آن اثر جنبههای هنری و خلاقه هم داشته باشد و تنها نمیتوان از یک بعد به آن نگاه کرد و ارزش گذاری کرد.
موضوع دوم درباب حضور سینماگران است. نظر شخص من این است که اکسپو عکس، مثل «شب شعر شاعران» است. من شاید برای خودم شعر بگویم و شاعر خوبی هم باشم اما شب شعر، جای پیشکسوتان و نام آشناییان این عرصه است. نه اینکه دیگران حق حضور ندارند هر فردی میتواند در رویداد مورد علاقه خود شرکت کند اما هرکس باید در جایگاه خود قرار بگیرد.
ولی در پرانتز هم بگویم که فراموش نکنیم که در همه جای دنیا و در کشور ما، هنرپیشهها، تنها هنرمندان شناخته شده هستند. این یک واقعیت است اما حقیقت نیست. فرهنگی است که به غلط جا افتاده و نمیتوان آن را به سرعت تغییر داد.
نکته سوم این است که همه میدانیم ما تا به حال در ایران تجربهای گستردهای در زمینه فروش عکس نداشتهایم. این ضعف جامعه عکاسی ما است پس حال که حرکتی با نگاه مثبت برای حل این مشکل به راه افتاده، از کمی و کاستیها چشم پوشی کرده و خوبیهایش را ببینیم. اجازه بدهیم کار تداوم پیدا کند و نگذاریم افراد خسته بشوند.
و در پایان از همه صاحبنظران دعوت میکنم که پا پیش بگذارند و فکری به حال اقتصاد هنر کنند. آیا ما کشور فرهنگی نیستیم؟ آیا به هنر و فرهنگمان شناخته نمیشویم؟
پس چگونه است که وقتی مدالی ورزشی وارد کشور میشود، از آورنده آن تقدیر شده و مورد حمایتها قرار میگیرد اما در بخش فرهنگی دریغ از حتی یک ریال.
چرا وقتی آقای ناجی شیر طلایی را برای این مملکت میآورد هیچ تقدیر و تشکری از او به عمل نمیآید چرا هنرمندان ما در تمام عرصه ها با مشکلات اقتصادی و معیشتی رو به رو هستند و این بیعدالتی است.
بیایید همه در کنار هم به دنبال قوت بخشیدن به اقتصاد هنر باشیم و مطالبات به حقمان را از دولت طلب کنیم.
جناب آقای جوادیان
در حقیقت اگر به خواهیم همان طور که شما فرمودید واقع بینانه به این مسئله نگاه کنیم ، چیزی که شما به آن می گوئید کمی و کاستی ، نقص عضو است و خود جریان جدای از نقص عضوش نیست که شما این دور را از هم سوا کردید.که این نقص عضو همان قوانین عرف اکسپو است که نادیده گرفته شده است و اگر هدف صرفا جمع کردن و یکجا دیدن هفتصد عکس بود خب پس نام اکسپو برای چه بود؟
واما عکس تاریخی
من با نظر شما مخالفم.به نظر من دریچه دوربینی که دست من است مالکیتی به تکه ای از تاریخ نخواهد داد.تاریخ متعلق به همه است.هر روزش هر ساعتش و هر ثانیه اش که من ِ عکاس آن را ثبت می نمایم.اما نه به نام خودم.بلکه به نام خود تاریخ.این حق کپی رایتی است که ما میتوانیم برای تاریخ قائل بشویم یا نشویم
اشتباه شما در این است که فکر می کنید عکس تاریخی کار خودش را کرده است.ما تاریخ را برای زنده نگه داشتنش ثبت می کنیم.به گونه ای که اگر کسی در نسل بعدی برای اولین بارآن عکس را دید تاریخ برایش تداعی شود.پس یک عکس خوب تاریخی در همه زمانها کار می کند نه در یک زمان خاص.ولی اگر بخواهیم به چشم خرید و فروش یه یک عکس تاریخی نگاه کنیم مسلم است که فقط در اکسپو کار می کند.درست است که به واسطه فروش عکسی تاریخی ، آن تاریخ تغییر نمی کند..اما موضوع اصلاخود آن تاریخ نیست.بلکه موضوع ارزشهای آن تاریخ است.موضوع طرز نگاه و برخورد ما با یک عکس تاریخی است که این ارزشها می توانند با برخورد های ما حفظ شوند یا لگد مال .نظر جناب جلالی هم مطمئنا همین طرز برخورد بوده است
با سپاس