واین یانگ [۱] در سال ۱۹۹۴، فیلم دود [۲] را با فیلم نامهای از پل آستر [۳] کارگردانی میکند. در این فیلم، آگی فروشنده سیگاری است که یک سرگرمی دارد: عکاسی از یک صحنه ثابت، در یک زمان ثابت (هشت صبح)، به صورت روزانه و طی ده سال! او از مقابل فروشگاهش عکس میگیرد. آگی عکسها را چاپ میکند و در آلبومهایی به صورت مرتب نگهداری میکند. پل- دوست آگی- متوجه مانیای او میشود، اما از نظر او این عکسها همه شبیه هم هستند وآگی به او توصیه میکند که با دقت در عکسها، تفاوتهایشان را دریابد. در این تجربه، تنها متغیر مستقل، زمان است متغیرهای وابسته مواردی چون فصلها، تغییرات آب و هوایی، عابران و لباسهایشان خواهند بود که طبیعتا سبب میشوند عکسها شبیه هم نباشند. با این وجود دوربین، عکاس، فیلم و حتی زاویه و محل قرار گرفتن دوربین ثابت است.
به نظر آگی، آلبومهای او بخشی از جهان هستند، بخشی از جهان درست مقابل فروشگاهش و در نقطه مقابل علیرغم دیدگاه ابتدایی پل در مورد عکسها و شباهتشان، حضور همسر به قتل رسیده او در یکی از عکسها، عدم شباهت عکسها را در موقعیتی آیرونیک ثابت میکند. در این نقطه است که عنصر زمان و تاثیرگذاری آن بر ایجاد موقعیت آیرونیک ناشی از یادآوری یک خاطره به واسطه «عکس» و در قالب یک فیلم سینمایی حضور معنا دار خود را به مخاطب نشان داده، حتی او را غافلگیر میکند.
آیرونی [۴] دوگانگی لفظ و معنا یا صورت و محتوا است که از قرن هجدهم در ادبیات اروپا رواج یافته است، گرچه پیشینه آن به یونان باستان بر میگردد. سقراط در مباحثات خود از آیرونی بهره میجسته و ارسطو در مبحث طنز در اخلاقیات از آیرونی سخن گفته است. بیخبری، تضاد ظاهر با واقعیت، خنده آوری و دردناکی، بیاعتنایی و عنصر ذوق، ویژگیهای اصلی اشکال مختلف آیرونی میباشند. آیرونی در سطح ساختار رویدادها که آیرونی موقعیت نیز زیر مجموعه آن است، در کنار آیرونی در سطح واژگان دو دسته کلی آیرونی را تشکیل میدهد. آیرونی موقعیت در واقع، چرخش غیرمنتظره رویدادهاست که بویژه در داستان اشعار روایی که لحظهای از زندگی یا رویداد را به تصویر میکشد، میتوان دید و از جمله میتوان به داستان «عروسک پشت پرده» صادق هدایت اشاره کرد؛ گرچه آثار شمس تبریزی و مولوی نیز از دیدگاه آیرونیک به تفصیل مورد بررسی قرار گرفتهاند که نشان دهنده قدمت کاربرد آن در ادبیات ایران است.
در آیرونی موقعیت همیشه یک ناظر یا قربانی وجود دارد که در فیلم مورد بحث «پل» میباشد. با چنین دیدگاهی، آیا میتوان همراهی عکس و متن را نیز تلاشی برای ایجاد آیرونیک موقعیت دانست؟ متغیر زمان چگونه بر ایجاد آیرونی تاثیر میگذارد؟ طرح این سوالها، برای کمی بیشتر اندیشیدن است که در یادداشتهای آتی به آنها خواهیم پرداخت.
کارول شیلدز[۵]، نویسنده کانادایی، در کتاب دفترچه خاطرات سنگی، فراساختاری را بر میگزیند که از یک ترتیب زمانی تبعیت میکند: تولد، کودکی، ازدواج، عشق، مادرانگی، کار، اندوه، بیماری و مرگ. او در این کتاب روایتگر زندگی زنی کانادایی از طبقه متوسط و متولد دهه نخست قرن بیستم است. کارول شیلدز تعدادی عکس را نیز همراه کتاب میسازد که از دیدگاه عکس نوشت میتواند چالش برانگیز باشد. برخی از این تصاویر، مربوط به آلبوم خانوادگی نویسنده است؛ همین مساله مخاطب را در برخورد با اثر به عنوان مستند یا تخیلی سردرگم میسازد و شاید بخشی از جذابیت دفترچه خاطرات سنگی به استفاده خاص از عکسها بر میگردد. به نظرمنتقدان، برخی از عکسهای ارایه شده در کتاب، هم خوانی بالایی با توصیفات ارایه شده در فصلهای مختلف ندارند. به عنوان مثال، نخستین عکس با عنوان کویلر و مرسی، ۱۹۰۲، به خوبی با ویژگیهای این زوج در فصل اول کتاب نمیخواند! در برخی موارد نیز توضیحات در مورد قد، سن و وزن شخصیتها با آنچه در متن آمده است، نسبتی ندارد! همین مساله کشف علت قرارگرفتن عکسها در کتاب را پیچیده میسازد. آیا این عکسها فقط به سبک زندگی نگاریها ارایه شدهاند؟ آیا فقط به عنوان شاخصی از طبقه متوسط کانادا در آن سالها است؟ آیا تعمدا” با متن تناقض دارند تا نویسنده به خواننده بگوید که عکسها آن چیزی هستند که او میبیند یا نیاز دارد که ببیند؟ لازم به ذکر است که دفترچه خاطرات سنگی در سال ۱۹۹۵ جایزه پولیتزر را برای نویسندهاش به ارمغان آورد. سبک نویسندگی کارول شیلدز را بسیاری مشابه آلیس مونرو، نویسنده کانادایی برنده جایزه نوبل ادبیات میدانند. این کتاب در ایران، در سال ۱۳۸۶ با ترجمه مهری شرفی توسط انتشارات روشنگران و مطالعات زنان به چاپ رسید.
در دو مثال فوق، به نقش کلیدی عنصر زمان در روایت اشاره شد و به گونهای بر توانایی عکس برای آفرینش کنش حتی از لحظههای ساده زندگی با متغیرهای اندک، صحه گذاشته شد؛ نکتهای که شاید با سبک زندگی مینیمال، بویژه در طبقه متوسط شهری امروز ایران نیز هم خوانی داشته باشد.
در پایان حرف سوم، با هم نگاهی بیاندازیم به مجموعه هفته اثر مهری رحیمزاده. در یادداشت آتی، از آن خواهیم گفت.
پی نوشت:
۱- Wayne Wang
۲- Smoke
۳– Paul Auster
۴– Irony
۵- carol Sheilds
منابع:
۱- پور مظفری، د. ۱۳۸۹. نگرش آیرونیک شمس تبریزی به گفتمانها و نهادهای جامعه عصر خود. دو فصلنامه علمی- پژوهشی عرفانی دانشگاه الزهرا، ۱۳۷-۱۶۱.
۲- غلامحسینزاده، غ. ح. و لرستانی، ز. ۱۳۸۸. آیرونی در مقالات شمس. مجله مطالعات عرفانی دانشکده علوم انسانی دانشگاه کاشان، بهار و تابستان ۱۳۸۸، ۹۸-۶۹.
۳- Hughes، A. and Noble، A. ۲۰۰۳. Phototextualities: Intersection of photography and narrative، Library of Congress Cataloging- in- Publication Data، USA.
۴- Shields، C. ۱۹۹۳. The Stone Diaries، Random house of Canada، Canada.